درودها
دوستان عزیز شعر فوق به شکل ذیل تصحیح شد
گرچه هنوز جای کار دارد...
گر وقت بود مجدد بازنگری و در سایت نمایه میشود...
با کمال میل پذیرای نقد و جایگزینی تصحیح شما گرانمهرها هستم...
فرو کردم مثال تیر خردمند
قلم تا ته به کاغذهای خرسند
بفکرم آمد از چند بحث مانده
یکیشان هست هوا و اقلیم دلبند
که اقلیمش هوایی کرده دل را
گهی در بحر عمان گه دماوند
گهی گرم است و مرطوب است و حارّه
گهی سرد است و قطبی هست و یخبند
چو شیرین شهد گلهای جنوبی
شدند جمله گلان با درس آکند
به جنگلهای گیلان و رشت و ساری
به زیبایی آهو چون تنومند
به فستیوال جو بینظیرش
شدم جوگیر و واکردم کمربند
درآوردم لباس روی خود را
زدم شیرجه من از بالای الوند
ربوده یک نفر آبی به کرمان
نگویم کی چرا حالا خالیبند
و حالا بعضی از مرغان دریا
به فصل کوچشان در فاضلابند(تاشکند)
اگر گویم که رفسنجان بگویید
همهتان هیس آنان برومند
بگوییم قم چنان آتش بریزند
که بعضا بودهاند از من گلهمند
(که بعضا نسلی از آتشفشانند)
شبی گفتم خدا حی تعالی
در این موضوع بیآبی هدفمند
و یا دادست الهامی به آنان
که هر لوله به هر جا خوشایند
عجب پس داستان لوله در دشت
صحت دارد ز قبرس یا نیوزلند؟!
خلاصه آخر ترمی بگفتم
دهن با حلوا حلوا نی شود قند
بیایم نیک من در جای امنی
فرودی که گلها در آن راهبند
به دریای دل پر درد استاد
که چون پروانه مستی بیهمانند
چنان هارتی به جوهر مینوازد
گهی ابری کند گه شاد و لبخند
همه کرنش نموده سوی استاد
به عرض لطف زین جا تا به مازند
به غرب و شرق بالا یا که پایین
ارس اترک شور رودان و اروند
قسم بر هر که همسایست با ما
مثل لبنان و ونزوئلا و تایلند
اگر صد امتحان پس داده امید
ولی با امتحانش نیست پیوند
#امید_کیانی
شعری خوب بود
موفق باشید