يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
آخرین اشعار ناب فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
|
دل تنگ دوره آتش عشقت هر شب بزمی به پا میکرد/
من و غم مطرب و یادت در میان چه جنجالی می کرد
چشمم به مینای سرشکم هر لحظه یادی تازه می کرد/
یادت قدح پر خون میخورد و جای تو را خالی می کرد
دله تنگ از آتشت میسوخت و باز نام تو نجوا می کرد/ نامت در دل خدا میشد و ممکن هر محالی می کرد
جان به صلای رقصت چه رندانه تنم را رها می کرد/
عشق می گرفت جانو در بازار دل دلالی می کرد
دل به تو داده بودم وغرورهدیه ام بی بها می کرد /
غنچه بسته ات با سکوت اما چه قیل و قالی می کرد
این لحظه مکرر دست به دامانت طلب منتها می کرد/
چشم آتشینت خاموش هر جوابی و سوالی می کرد
دل تنگ دوره آتش عشقت هر شب بزمی به پا میکرد/
من و غم مطرب و یادت در میان چه جنجالی می کرد
چشمم به مینای سرشکم هر لحظه یادی تازه می کرد/
یادت قدح پر خون میخورد و جای تو را خالی می کرد
دله تنگ از آتشت میسوخت و باز نام تو نجوا می کرد/ نامت در دل خدا میشد و ممکن هر محالی می کرد
جان به صلای رقصت چه رندانه تنم را رها می کرد/
عشق می گرفت جانو در بازار دل دلالی می کرد
دل به تو داده بودم وغرورهدیه ام بی بها می کرد /
غنچه بسته ات با سکوت اما چه قیل و قالی می کرد
این لحظه مکرر دست به دامانت طلب منتها می کرد/
چشم آتشینت خاموش هر جوابی و سوالی می کرد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شعر با تصحیح یکی از شاعران واقعی
دله تنگ ، دوره اتش عشقت،سر شب چه بزم هایی کرد
منو غم و یاد مطرب روحت ، بین معرکه ها چه جنجالی کرد
مینای سرکشم که زه هر لحظه یاد تو را طلبکار بود
یادت قدحی خون زه دو چشمم خورد و جای تو را خالی کرد
دله تنگ توی آتش عشقت ، سوخت و باز نام تو نجوا کرد
نامت خدای دل شد و ممکن ،ممکن هر محالی کرد
جان به پاس رقص عطر تو رندانه ، کشید تنم به رقص و رها کرد
عشق میگرفت جان و مرا در بازار عشق دلالی کرد
دادم به تو دلم را ، مغرورم . مغرور هدیه ام بی بها کرد
اما دوباره غنچه ی لبهات ، شکفت و دوباره قیل و قالی کرد
این لحظه ها مکررا دست ، به دامنت طلب منتها کرد
چشم اتشین خاموشت باز ، گویا دوباره حاظر جوابی کرد
پیشاپیش از تمام شاعران که لزف مضاعف در حق بنده داشته علاوه بر خواندن شعر نظر دادن سکر گزاری می کنم چون که در قدر دانی کردن لطف بعضی از بزرگواران ناکام بودم ،معذرتخواهی می کنم.و عرض می کنم این آینه جرات بازتاب ندادن نور رو نداره مگر اینکه مکدر باشه که اونوقت شایسته نور و لطف نیست
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنونم استاد .خدا رو شکر که دلنشین بود | |
|
خواهش می کنملطف واقعی در حق بنده کردین .اتفاقا دیگران هم همین نظر رو داشتن و بعضی دوستان زحمت کشیدن ویرایش هایی فرستادن که اصلا شعرو زیرو کرده به صورت مثبت | |
|
سلام خدا رو شکر لطف دارین .مممنونم | |
|
ممنون خانم غضنفری واقعا دیده زیبا بینی دارین .امیدوارم در دیده انسانهایی مثل شما مانا باشیم . درود بر شما | |
|
ممنون همچنین شمابانو خوشنام | |
|
سلام خانم خواجوی عزیز .شکر گزار لطف و منت دار نقدتون هستم | |
|
درود بر شما جناب فخر الدینی گرامی .شکر گزار نگاه زیبا بینتون هستم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین