شنبه ۳ آذر
باران شعری از سعید دهپور
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۲ تير ۱۳۹۹ ۰۰:۲۰ شماره ثبت ۸۷۶۳۳
بازدید : ۴۰۹ | نظرات : ۱۵
|
آخرین اشعار ناب سعید دهپور
|
بـاران مـی بـارد مـی خزد درد آرام روی دفـترم شـهر غمـگین ، کـوچه ها نـفس تـنگی گـرفته ، پـنجره ها بـسته مانده ، دلـتنگی افـسار گـسیخته ، شـانه هـایم ازطـاقت افـتاده چَشم انـتظارم ... مـی نـویسم از دلـی زخم خـورده و مـعصوم ، بـا خـیالی پُ از تردید از کـوچه مـرگ مـی گـذرم تـنها و درمـانده مـی کـشم انـتظارش را ، مـَحرم راز اسـت و مـن شـیدای حـسرت دیـروز .. حـال در ایـن شـب خامـوش و بـی فروغ چـشم بـه راهـم تـا کـه روشـن کند جــهانم را ...
|
|
نقدها و نظرات
|
مچکرم استادـ بله ـویرلیش میکنمـ پر
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مـی خزد درد آرام روی دفـترم
شـهر غمـگین ،
کـوچه ها نـفس تـنگی گـرفته ،
پـنجره ها بـسته مانده ،
دلـتنگی افـسار گـسیخته ،
شـانه هـایم ازطـاقت افـتاده
چَشم انـتظارم ...
مـی نـویسم از دلـی زخم خـورده و مـعصوم ،
بـا خـیالی پُ از تردید از کـوچه مـرگ مـی گـذرم
تـنها و درمـانده مـی کـشم انـتظارش را ،
مـَحرم راز اسـت و مـن شـیدای حـسرت دیـروز ..
حـال در ایـن شـب خامـوش و بـی فروغ چـشم بـه راهـم
تـا کـه روشـن کند جــهانم را ...
پر؟