شنبه ۳ آذر
نسلِ آدم بدور شعری از محمد پازوکی
از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ تير ۱۳۹۹ ۰۷:۰۰ شماره ثبت ۸۷۵۵۸
بازدید : ۲۸۸ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب محمد پازوکی
|
سربِ داغ است در گلوی افق
آسمان وسعتی لجن مال است
دشت از آهوان شده خالی
در هوایی که ناخوش احوال است
دیوها همچنان تنوره کشان
جمله خنیاگرند و اغواگر
مارها اژدهای هفت سرند
شیرها روبهانِ راهگذر
خان ها از شماره بیرون شد
ما به هفتاد خان رضا شده ایم
از برای نجات کیکاووس
هفتصد بار کله پا شده ایم
بت تراشیده و علم کردیم
هر یک از جانبِ قبیله ی خود
دورِ بت ها طواف کردیم و
پیله بستیم دورِ پیله ی خود
یاد عطار و هفت شهرش
همه را غرقه کرده در اوهام
جمله در وادیِ طلب ماندیم
در خم کوچه غرقِ استفهام
نسلِ آدم بدور یعنی ما
فعلِ لازم ولی متعدی
نرسیده به توده ای انگار
بوی انسانیت در این وادی
این همه راه رفته بودیم و
باز برگشته ایم و از مرده
انتظار مساعدت داریم
مثلِ انتر که لوطی اش مرده
آتش افتاده در گلوی فلق
شمس در پشت کوه پنهان است
شب و ابلیس همنوا شده اند
ظلمتی در کمینِ انسان است
15 تیرماه99 - البرز _ فردیس
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد