دوشنبه ۵ آذر
مرگ شعری از سوری جابر
از دفتر خیال های شیرین نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۹ ۱۲:۳۱ شماره ثبت ۸۷۴۹۳
بازدید : ۵۸۲ | نظرات : ۳۲
|
آخرین اشعار ناب سوری جابر
|
این آرزوی من بود و خودم خواستم
قسم خورده بودم که نمی مانم
دلم پر بود از زخم روزگار
از ترس و واهمه ی عشق های بیمار
رها کن مرا در جنون تاریک خود
زمین خوردم و شدم از خود بیخود
خسته شد ذهن از اشک و آه و ناله
اسیر گشت از احساسات بیهوده
و این بود تاوان سادگی های بی آلایش
که مرگ را فراخواندم تا بیاسایم در آرامش
|
|
نقدها و نظرات
|
ممنون از حضورتون
با آرزوی سلامتی.. | |
|
با سلام
ممنون از حضور زیباتون | |
|
سلام گلم
مرسی از اهتمامت
غم و غصه همراه همیشگی زندگی است و وچاره ای جز نوشتن آن در اشعارم نیست | |
|
با سلام
ممنون از حضور لطیفتون... | |
|
با سلام
ممنون از لطف و نظر زیباتون | |
|
با سلام برادر عزیز
ممنون از حضورتون
موفق باشید... | |
|
با سلام
ممنون از حضورتون... | |
|
فدای شما عزیز دل
ممنون از حضور پرمهرتون | |
|
سلام آقای علامیان
منم خیلی خوشحال شدم
ممنون از لطفتون....
شبتون شیک | |
|
با سلام و عرض ادب
مرسی از حضور زیباتون و نظر لطیفتون
پایدار باشید... | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
موفق باشید