شنبه ۳ آذر
زائر تب دار شعری از مرضیه حسینی
از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۰ تير ۱۳۹۹ ۱۰:۵۲ شماره ثبت ۸۷۱۸۳
بازدید : ۵۴۹ | نظرات : ۲۶
|
آخرین اشعار ناب مرضیه حسینی
|
ساک را بسته ام...
چند ساعتیست در راهم...
بی دلیل اشکهایم جاریست...
نمی دانم از او چه می خواهم...
ناگهان راننده می گوید...
نیم ساعتی توقف داریم...
آرام پیاده می شوم از ماشین...
تک و تنها در گوشه ای...
سرد شده است...
پوشیده ام یک ژاکت پشمین...
دست و دلم به کار نمی آید...
فقط زیر لب ذکر می گویم...
تب دارم و بی حالم...
تشنه هستم آب می خواهم...
در کنارم پیرزنی با چادر رنگی...
می دهد به دستم لیوان آب را...
بگیر دختر آب نطلبیده هست مراد...
می گیرم و می نوشم آن را...
دوباره سوار بر ماشین...
راهیِ شهر مشهد می شویم...
می رویم تا که در میلادش...
کنار مرقدش باشیم...
چشم می دوزم به جاده...
کیلومترها را می شمارم...
می شمارم بی تابم...
خوابم می بَرَد ناگاه...
توویِ خواب کبوتر می شوم...
دور گنبد می چرخم...
خانه ای دارم آنجا...
توویِ رویاها غرقم...
با صدای نقاره می پَرَم از خواب....
می گذارم دست...
روی سینه...
السلام آقای من...
یا سلطان یا ابالحسن...
باورم نیست...
اینجا خراسان است...
یک گوشه ی چشمی...
یا که آب سقاخانه اش...
شفای دردهای بی درمان است...
السلام آقای من...
تب دارم و می سوزم...
هیچ حال و روزم خوش نیست....
من خودم را از شما می خواهم...
خودم که این روزها داغدار غریبی ام هستم...
آقای شفابخشم...
من خودم را از شما می خواهم....
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد گرانقدرم | |
|
درود برادر ادیبم | |
|
سپاس از شما بزرگوار | |
|
درود جناب فتحی | |
|
سپاس استاد دزفولی گراتقدر | |
|
درود آنه جانم | |
|
سپاس بانوی آرام عزیزم | |
|
درود جناب فخرالدینی بزرگوار | |
|
سلام شعله جان نازنینم. فدای تو بشم | |
|
درود جناب نیکوفر | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیزبود
زیارت قبول
التماس دعا
موفق باشید