جمعه ۲ آذر
اهدائی قدسی ترین عیسای در تعمید شعری از رضا رحیق
از دفتر هیچ نوع شعر
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۱ ۲۱:۱۳ شماره ثبت ۸۷۰۵
بازدید : ۹۵۱ | نظرات : ۱۵
|
|
باید در این مقیاس هم خود را کمی سنجید
در سنجش یک ارتقا با واحد توحید
در شور یک شبنم شقایق را تماشا کرد
در انتهای قربت این دیده آرامید
شاید شکار اینچنین صیاد بودن نیز
تصمیم زیبائیست از آهوی بی تردید
خورشید را فهمید در یک ظهر آگاهی
جهل سپاهی از فروغ شمس ما کوچید
در انقضای وقت بودن جاودانی شد
با شادی انگیزه ای در سادگی پیچید
پس مانده مردار زشتی هم مبارک باد
از عصمت غیر از من آمد در منا کوشید
تصویر هم بعد از من اینجا لا الا می گفت
اهدائی قدسی ترین عیسای در تعمید
سر را که چرخاندم درون سینه ام سوزی
می گفت غیر از روی او هرگز نباید دید
صبح آمد و از مستی نیلوفران می گفت
باید تماشا کرد و شاهد از فلق نوشید
انگار از پندار ما رختش به یغما رفت
گویا رحیقی آمد و انکار را دزدید
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.