چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت
صفحه ی آخر شعری از سید رضاقاضوی دوزین
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۵۹ شماره ثبت ۸۶۴۹۷
بازدید : ۵۷۳ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر سید رضاقاضوی دوزین
آخرین اشعار ناب سید رضاقاضوی دوزین
|
وقتی که گفتی آب، از این سر، گذشته ست
گفتم که از حالا دل من، در! گذشته ست
روح مرا با خنده ای دربرگرفتی
تیری! شدی که، از دلِ سنگر گذشته ست
با بغض و آه و حسرت و غم میگذشتم
از کوچه ای که سایه ی دلبر گذشته ست
بی جان شدم، پرپر زدم در رفتن تو
مانند مرغی کَز دَمِ خنجر گذشته ست!
ساعت، توقف کرده در تنهای من
نفرین و ایامی که بی یاور گذشته ست
در هجرِ تو، تا چند باید سوخت حالا؟
از رفتنت صدها شبِ دیگر گذشته ست
آسان نخواهد بود این ماتم برایم
رنجم مده، جانِ من از حنجر گذشته ست
انگار باید بست، دفتر را از این پس
وقتم! به شعرِ صفحه ی آخر گذشته ست
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
ضمنا یک حرف از کلمه ( تنهایی) جا افتاده است د ر این مصراع
"ساعت، توقف کرده در تنهای من)
........... در تنهایی من
موفق باشید