باختن
رازسعادتِ دو دنیایی ،
باختن است
اگر که ببازی
نتیجهاش بی برو برگرد ،
بردن است
گر هیجانِ عشقی را خواستی
رازش به معشوق ، دل باختن است
اگرکه نبازی
نتیجه اش بی برو برگرد ،
باختن است
اگرکه می بینی، به روی میزِقمار،
برای بردن تقلا می کنند
چون همگی، دیوانه ی دنیایند
قمارباز نیستند
همانگونه که مست ، ز شرابِ دنیایند
مست ازخمارِ دیدگان آن ناز، نیستند
در قمارِعالمِ الهی ،
باید ببازی تا ببری
این را قماربازان ناشی، متوجه نیستند
در قمارِ واقعی ،
قماربازان قهار وادیِ الهی ، بیست اند
مگر نه اینکه شهیدان ،
قمار میکنند جسم و روح را
تا که آرامشی گیرد به قماری ،
به خلسه درآورند
با دیدن یگانه یارشان، آن روح را
ابراهیم ، دوستِ خدا
تا نباخت همه چیزش را به پیشگاه خدا
امام سعادتمندان نشد
وقتی که باخت همه چیزش را برای خدا
" نمازش را ،
عبادتش را ،
زندگی اش را و
مرگش را " (1)
آنوقت بود که خدای داور، دستش را
به نشانی از برندگی بلند کرد
به دنیا نشان داد ،
نتیجه ی زیبای آنهمه باختن را
(1) ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین (آیه162سوره انعام)
بهمن بیدقی 99/3/18
شورانگیز و زیبا بود
دستمریزاد