چهارشنبه ۵ دی
محدودۀ صبر شعری از نگار نگارینا
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۵۸ شماره ثبت ۸۶۲۸۶
بازدید : ۶۹۹ | نظرات : ۳۴
|
آخرین اشعار ناب نگار نگارینا
|
خداوندا چنان صبری بمن ده
که نام آدمی زیبد به بنده
نه صبری آنچنان در حد افراط
که مالم را برند آن هم بکرات
اگر گویند مرغان را سه پا است
زبانم لال دستمال باشدم دست
نباشم بنده ی سیم و زر و زور
بجنگم با ستمگر تا لب گور
خداوندا چنانم کن که آخر
نباشد کنیه ی این آدمی خر
|
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و ممنون از نظرتون! منظورتون از "اشکال ضریفی" رو متوجه نشدم (شاید اشتباه سهوی ظریف باشه). زبانم لال دستمال باشدم دست کنایه ای هست به آدمای چاپلوس که در جامعه ما البته کم نیستند. خر هم صفت برازندۀ آدم های احمق هست که اتفاقاً بد نبود در حسن ختام یادی از اونها بکنم! ضمناً از مثنوی و غزل سر در نمیارم و فقط می نویسم چون اگه به این مسأله حساس باشیم باید در سایت رو ببندیم! بقول شاعر این مفتعلن مفتعلن کشت مرا! البته شما هم احتمالاً چیزی در مورد هجو و هزل نشنیدید! در آخر اینکه شعر فقط محدود به گل و چهچهه بلبل نمیشه، موضوعات مهم تری هم در جامعه وجود داره! | |
|
باسلام صاحب اختیارید شما اجازه نقد دادید و منم محترمانه نقد کردم وبه قول شاعر " من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه ز سخنم پند گیر خواه ملال" ضمنا اگر مثنوی را بنویسیم قصیده و قصیده را بنویسیم رباعی باید کلا در شعر و ادبیات را تخته کنیم نه شاعر محترم همانطور که هر شخصی اسمی مشخص دارد هر قالبی هم برای خوش نام وعنوانی دارد اشکال ظریف را نوشتم برایتان ( افراط و به کرات) حرف مشابه ندارند در قافیه، درست است هم آوا هستند و لی تا جایی که امکان دارد باید هم شکل هم باشند با کمال احترام باز هم عرض میکنم اگر نقد پذیر نیستید گزینه ی نقد را انتخاب نکنید بازهم ببخشید خودتون خواستید نقد بشه اثرتان
| |
|
در اینجا یه عده شاعر هستند و یک عده هم فکر می کنند که شاعرند و بنده جزء دسته دوم هستم، بنابراین در اون قسمت که باید آپشنی رو تیک بزنم باور بفرمایید نمی دونم چکار کنم و البته یک چنین نقدی رو کاملاً می پذیرم و خوشحال می شم بیشتر بدونم که از شعر چیزی نمی دونم واسه همین درخواست نقد دارم! اما لطفاٌ به این لحن نوشتارتون لطفاً توجه کنید: 1- دیگر اینکه واقعا من معنی این مصراع را نمیفهمم ( البته حتما عیب از فهم بنده است ) (زبانم لال دستمال باشدم دست) ""یعنی واقعاً نمی دونید ...؟ یا خواستید تلویحاً بگید آدم بسیار مؤدبی هستید". 2- ونکته ِ آخر اینکه با آخرین واژه ی سرودتان موافق نیستم و انرا کلمه ای شاعرانه نمیدانم آنهم در مصراع آخر که حُسنِ ختام باید باشد ""اینکه شاعرانه نمی دانید نظر شخصی شماست چون تابحال در هیچ منبعی ندیدم حسن ختام شعر، قیدوبندی رو که شما فرمایش نمودید داشته باشه!""منظور من اشاره به نکتۀ مهم تری بود نه واژه""
| |
|
جناب اخباری بزرگوار نکته سنجی های حضرت عالی تحسین برانگیزاست | |
|
عرض ادب احترام عذرخواهی میکنم که وارد بحث شما شدم صرفا برای یاداوری دوستان .... افراط با کرات .. قافیه دارای عیب از نوع اکفا میباشد بگفته ی بزرگان ادب.. صاحب المعجم میگوید: اکفا اختلاف حرف (رَوی) استِ و تبدیل ان بحرفی که در مخرج گفتار به ان نزدیک باشد مثل ...ط با ت.. مثلا فراق با داغ قافیه نمیشود .. عیب از نوع اکفا دارد.. مجددا عذرم را پذیرا باشید خندانک خندانک
| |
|
با عرض تشکر از شما استاد محترم ! ا نصافاً بخش مربوط به نقد ایشون بسیار ارزنده بود و بیانگر اینه که شعر اصیل گفتن چقدر سخته و باید این پیچیدگی در ادبیات یک کشور رو تحسین کرد. با این وجود شعر می تونه ابزاری باشه برای تخلیۀ روانی و ناملایمت های اجتماعی. بنابراین بعضی پدیده های زشت اجتماعی رو نمیشه با واژه های زیبا بیان کرد. درنتیجه با رعایت یک چارچوب که (دلیلش انتشار اون شعر توسط فرد ناظر هست) باید از زبان اشاره و کنایه استفاده کرد. ای کاش زندگی آنقدر زیبا و کامل بود که حتی کنایه هارو نداشتیم. | |
|
باسلام مجدد واقعا فکر نمیکردم اینقدر ( الکلام یَجّر الکلام ) پیش بیاید برای یک نقد خلاصه و محترمانه ، اینکه میفرمایید ایکاش زندگی زیبا بود که این کنایه هارا نداشتیم در جواب عرض میکنم کاربرد واژه ی (خر) کنایه نیست کنایه یعنی پوشیده سخن گفتن یا بقولی مفهومِ مفهوم و اینکه دلیل انتشار ش را ذکر میفرمایید عرض میکنم صرف دلیل انتشار مجوز صد در صد بی عیب بودن سروده نیست فرمودید من طنز و هجو نمیدانم در پاسخ عرض میکنم به اندازه خودم طنز و هجو وهزل سرم میشود آن کنایه دستمال به دست را هم میدانم به معنای تملق است ولی واژه دستمال وزن شعر شمارا به هم ریخته است حرف (ت) در دستمال اضافه وزن ایجاد کرده است واینکه فرمودید حسن ختام و واینها نظر شخصی شماست باید گفت شاعر محترم نظر هم میتواند نقد باشد وگاهی دو وا ژه ی نقد ونظر باهم می آیند بنده نظرم را محترمانه عرض کردم و شماهم اجازه نقد داده بودید حالا اگر نظریه ام خلاف میل شما ست نپذیرید در پایان نظر تان را به این آیه ی شریفه جلب میکنم که خدا وند کریم در قرآن مجید میفرماید ( فبشر عباد الذین یستمعون القول و یتبعون احسنه) موفق باشید | |
|
سلامی دوباره بانو تشکر از محبت شما جسارتا خؤاهشی دارم: اساتید بزرگوار منت می نهند با همه گرفتاری هایی که دارند وقت صرف میکنند و نقد مینمایند بنابر این لطفا شیونات ایشان را رعایت فرمایید موفق و پیروز باشید | |
|
به روی چشم استاد! هر آن چه گذشت در صفحۀ خودم بود و نه بیشتر ...!!! | |
|
عرض ادب جناب استاد چشمه ی معززم... ناقد انست که در جنگنباشد هردم کمی و کاست به شاعر بگوید کم کم
| |
|
تشکر لطف دارید! | |
|
و نیز درود بر شما! | |
|
خیلی متشکرم | |
|
بزرگوارید استاد! گرچه شعری است پر از اشکال! | |
|
لطف دارید استاد! | |
|
به روی چشم استاد! هر آن چه گذشت در صفحۀ خودم بود و بس ...!!! ضمناً یه نگاهی به چالش های شعر آقای باقر رمزی (باصر) با عنوان نکته های ایجاز بندازید بد نیست! | |
|
ممنون بزرگوار | |
|
سلام. ممنون استاد راهنمایی شما رو به گوش جان می سپارم! استفاده کردم | |
|
زنده و جاوید باشید سرکارخانم شاعره نگارینا..... | |
|
مهربان بانو من هر گز نه از شما و نه از هیچ عزیز شاعر دیگری ناراحت نبوده و نیستم و از اینکه ریشه ای در این آب و خاک دارید هم خوشحالم و هم مفتخر چشمه ی ذوقتان جوشان باد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چون اجازه ی نقد داده اید با کمال احترام عرض مینما یم
اولاقالب شعرتان مثنوی است نه غزل دیگر اینکه بعضی از قوافی تان اشکال ضریفی دارند مثل ( افراط و کرات)
دیگر اینکه واقعا من معنی این مصراع را نمیفهمم
( البته حتما عیب از فهم بنده است )
(زبانم لال دستمال باشدم دست)
ونکته ِ آخر اینکه با آخرین واژه ی سرودتان موافق نیستم و انرا کلمه ای شاعرانه نمیدانم آنهم در مصراع آخر که حُسنِ ختام باید باشد
موفق باشید