سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      غمِ خوش

      شعری از

      مصطفی فلاحت پور

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۵۴ شماره ثبت ۸۶۲۲۸
        بازدید : ۳۹۱   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مصطفی فلاحت پور

      آه از این غم چه بی‌وفایی تو
      این‌چنین بی‌وفا چرایی تو؟
      از غریبان چه دیده‌ای تو مگر
      کز منِ آشنا جدایی تو
      این نه رسمِ مروّت است که من
      منتظر باشم و نیایی تو
      ما که زیر سکوت می‌شکنیم
      خوش به حالِ تو که رهایی تو
      "هرچه از دوست می‌رسد نیکوست"
      پس غمم خوش که آشنایی تو
      ‌‌ ‌
      ‌ ‌‌
      ▪هرچه از دوست می‌رسد نیکوست برگرفته شده از
      "هرچه از دوست رسد نیکوست" هست که زیاد بینِ مردم
      استفاده می‌شود و نمی‌دانم از کیست.
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد حسین اخباری
      دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۳۴
      باسلام
      زیباست ومشکلی در وزن و قافیه ندارد ولی چون اجازه ی نقد داده اید در کمال ادب و احترام عارضم که در مصراع اول تان
      (آه از این غم چه بی‌وفایی تو)
      چون ردیف شما (تو) یعنی مخاطب است غم را هم مخاطب می آوردید بهتر بود یعنی میفرمودید
      ( آه ای غم چه بی وفایی تو)
      و اینکه فرمودید نمیدانم این ضرب المثل از کیست شیخ اجل سعدی رباعی دارد که میفرماید
      ( ای دوست رها کنش که یاری بد خوست
      خوبیش نیرزد به درشتی که دروست
      بالله بگذارید میان من و دوست
      نیک و بد و رنج و راحت از دوست نکوست)
      مولوی هم که از معاصرین سعدی است رباعیهایی دارد بدین مضمون ولی در این رباعی سعدی که عرض شد این نکته بر جسته تر است
      با آرزوی بهترین ها برایتان
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۴۲
      درود
      بسیار زیبا و شورانگیز بود
      با تضمینی بسیار بجا و جالب خندانک
      محمد باقر انصاری دزفولی
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶
      زیبا
      مانا باشید
      هزاران درودتان باد
      شاعر بزرگوار
      خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم آروین
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۵۷
      سلام
      درودها
      زنده باشید
      خندانک خندانک خندانک
      پرستو پورقربان (آنه)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۵
      خندانک خندانک
      درود خندانک
      صحنه ی عاشقانه ی تلخ و شیرینی را برایمان تصویر کردید،سپاس خندانک
      فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۴۳
      درود بر شما بزرگوار
      بسیار زیبا سرودید
      زنده باشید به مهر🌷🌷🌷
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۰۷
      سلام ...

      بسیارزیباست خندانک
      قربانعلی فتحی  (تختی)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۱۷
      درود فراوان شاعربزرکوار .فلاحت پور
      بسیار خوب ومتین
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      مهرداد صالحی
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۲۹
      بسیار عالی🌹🌹🌹
      فریبا غضنفری  (آرام)
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۲۳:۲۲
      درودتان 🌹🌹🌹
      بتول رجائی علیشاهدانی(افاق)
      چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۳۶
      درودتان باد بزرگوار خندانک
      يکشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۵۶
      درودتان خندانک
      بسیار عالی و دلنشین خندانک خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3