گفته بودم که دگر مِی نخورم با دگران
یک شبی عهد شکستم شدم از دل نگران
وَعده ای بود که دل بر سر پیمان ننشست
ای بسا عهد شکستیم و نشد وَعده بر آن
ما ندانیم و نپرسیم چرا این همه ظلم
از چه آوَرد فلک بر سر ما بی خبران
یا رب از مِحنت یاران ببَرم تا به کجا
درد هجران و مَلامت همه این بار گران
ترسم از شعله ی غم دود شود خانه ی دل
دل بر آتش نَنَهم تا که نگردد فوران
وای از آن روز که گل خلوت پروانه شود
بلبل آید به عزاداری گل جامه دران
نشنوی گر سخن از پیر گران مایه به گوش
بی سبب نیست اگر خُرده بگیری به کران
درود بر جناب استکی ضمن سپاس از دقت نظرتان به عرض می رساند تضمین اساساً شامل بیت یا مصراع تماماً می شود چون مصراع اول کاملا از شاعری برداشت نشده بنابر این اطلاق تضمین درست نیست تنها قسمت « که دگر می نخورم » شباهت به بیت معروف «عهدکردم که دگر می نخورم در همه عمر» از عماد خراسانی می باشد که این نمی تواند تضمین محسوب گردد جمله ی حاضر بدین صورت «گفته بودم که دگر می نخورم با دگران» در اینترنت و سایت ها به نام خود بنده ثبت شده سپاس از لطفتان
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار زیبا و دلنشین بود
جسارتا تضمین ندارد؟
گفته بودم که دگر می نخورم
دستمریزاد