مویه
شاهدین در مسجد
درعزای شاه دین
بس چه ها می کردند !
پیش خود ضربتِ شمشیرِ کین ،
که به نامردیِ محض ،
درنماز و از پشت، فرود می آمد
در خیالشان ، مرور میکردند
یاد قهرمانیهایش
یادِ اینکه هیچ کسی از روبرو با او نجگید ،
بجز اینکه یک عدالت را دید
یاد اینکه ملعونی ،
ناجوانمردانه ازپشت به اوخنجر زد
ولی باز، عدالت را دید
از تصورِ آن زهرِشمشیرِ و فرقی معصوم ،
آن عزاداران مولا ،
گریبان چاک میکردند
یاد خوبی های مولا
یاد پهلوانی هایش
یاد اینکه اولین مرد مسلمان بود او
یاد اینکه اصل اسلام بود او
یاد اینکه شیعیان را ،
رهبرِی کامل بود او
می افتادند ،
مویه به پشت مویه ها میکردند
جُرم مولا فقط آن عدل اش بود
همان عدلی که همه گناه ،
ز آن دردش بود
همان عدلی که هر خوش فطرت
باعث استواری و فخرش بود
همان عدلی که هر پست فطرت
باعث غش و، ضعفش بود
ولی اهریمنان تاب شان برفت
کشتند شاه دین را
آنهم به چه وضعی !
پاک پاک و معصوم
با دهانِ روزه
درحین نماز
یادِ آن زکاتِ او بخیر،
درحینِ نماز
یادِ آن قیام هایش بخیر،
که به محض اینکه اوقیامی میکرد
نه فقط قیامی میشد به نماز
بلکه اوتبدیل میشد، به معنای نماز، خودِ نماز
تاریخ هم شرمنده درگوشه ی مسجد ،
نشسته بود ومیگریست
چشمانش پُرِ از اشک بود
یاد مولا افتاده بود
چشمانش خیسِ خیس ،
مویه به پشت مویه
یاد بدبختی هایِ خود ، بدونِ مولا ،
افتاده بود و میگریست
پیشِ خود زمزمه میکرد تاریخ :
کجایند دشمنانی که ،
به بشر بودن ، ادعا می کردند ؟
ولی اینچنین فرقِ انسان ،
آنهم درمسجد و درحین نماز
با زبانِ روزه ،
به حسادتی و کین ،
به فضاحتی رذیلانه ، زیر ردای دین ،
دوتا می کردند
وای ای بشر !
ای بشر !
بشر !
.
چقدر تو پُری ، ازظلم و شرّ
بهمن بیدقی 99/2/17
بسیار زیبا و غمگین بود
در عزای مولای متقیان حضرت علی علیه السلام