يکشنبه ۲۷ آبان
حضرت سقا شعری از امید الیاری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶ شماره ثبت ۸۵۱۳۵
بازدید : ۳۱۱ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب امید الیاری
|
اهلِ بیتِ حیدر کرار رسید در کربلا
شور و غوغایی به پا شد در میان کاروان
عَمه ی سادات به پیش آمد برادر جان چرا
این زمین خشک و بدون آب ، پُر از خار است چرا؟
حضرتِ ارباب خطاب کرد خواهرم تَقدیر چنین
خواسته ی پروردگار است بهتر است صبری کنید
اما زینب همچنان آشفته و دلواپس است
خواب بَد دیده گمانم ، این چنین بی طاقت است
طبق فرمانِ حسین خیمه عَلَم شد بر زمین
از جوانانِ بنی هاشم بخواهَد این چنین
دور و اطراف را بِگردید هر چه خار است جمع کنید
کودکان پای برهنه تشنه اند کاری کنید
حضرت سَقا به آنی مَشک به دَست اَسبی به زین
سمتِ رودی می رود مُضطَر عَرق روی جَبین
بار الها بهر آبی میروم سوی فرات
مَشکِ خالی بَر نگردَم تشنه است طفلِ رُباب
تا رسید پای فرات دستی به آب زد بی گمان
تا بنوشد جرعه ای آب خاطِرَش ماند پیش آن
طفلِ مُسلم ، قاسم و خاتون رقیه چشم به راه
آب ز انگشت اش بریخت تیری گلویش را درید
نیزه در پهلو فرو رفت شِمر دو بال اش را برید
چون خجل ماند از حسین رو کرد به سوی علقمه
شرم بر آن قومی که بست آب را بروی قافله
|
|
نقدها و نظرات
|
استاد بزرگوارم دست بوس شما هستم | |
|
استاد گرانقدر دست بوس شما هستم | |
|
جناب شهبازی استاد بزرگوار ارادتمندم | |
|
سرکار خانم یوسفی استاد بزرگوارم ارادتمندم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
آیینی بسیار زیبا و شورانگیز بود
در مصیبت کربلا
اجرتان با بی بی دوعالم