يکشنبه ۲ دی
پریان دریایی شعری از سمیه بدیراوی (تبسم)
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۵۰ شماره ثبت ۸۵۰۷۶
بازدید : ۳۶۹ | نظرات : ۱۸
|
دفاتر شعر سمیه بدیراوی (تبسم)
آخرین اشعار ناب سمیه بدیراوی (تبسم)
|
شب تنها تفسیر از نبودن هاست
اما تو بمان
شاید برای یکبار قصه ی
پریان دریایی را از نو نوشتم ......... .
|
نقدها و نظرات
|
درود برشما نگاهی بر دایره المعارف گویای این هست که پریان جمع پری می باشد وقبل از بکارگیری در جمله به دایره المعارف مراجعه شد که همان به معنای پری وجمع آن وان در اینجا نقش جمع را بعهده گرفته اما در مورد پرنیان معنا به درستی بیان شده تندرست باشید ومانا | |
|
پریان لغتنامه دهخدا پریان . [ پ َ ] (اِ) ج ِ پری . جِنَّة. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است . (شعوری ). ابریشم و حریر و ململ . || چرم شتر. پریان ( اسم ) جمع پری موضعی است به نزدیکی پل سالار بر راه هرات و ماورا النهر جان پریان کنایه از شراب انگوری شاه پریان رئیس و بزرگ پریها شاه اجنه ٠ قهرمانی که در افسانه ها و فلکلور ایرانی نقش های مهم بعهده دارد و آن موجودی افسانه ای که اصلش از آتش است و بچشم نیاید و غالبا نیکو کار است بعکس دیو که بد کار باشد ٠ و در برخی از افسانه ها به نوعی از زنان جن که خوبروی باشد اطلاق گردد ٠ پری /pari/ فرهنگ فارسی عمید (اسم) [پهلوی: parik، جمع: پریان] [عامیانه] ۱. موجود افسانهای و اساطیری نظیر جن بهصورت زنی بسیارزیبا که مانند فرشته بال دارد و پرواز میکند و در زیبایی نقیض دیو است. ۲. [مجاز] زن زیبا. ۳. [قدیمی] جن. -------------------------- درود بر شما ... درسته حق باشماست در لغت نامه دهخدا من به( ج ِ پری . جِنَّة. ) دقت نکرده بودم . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.