يکشنبه ۴ آذر
زخم شعری از اکرم بهرامچی
از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۲:۱۲ شماره ثبت ۸۴۷۸۴
بازدید : ۶۲۳ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب اکرم بهرامچی
|
وقتی غزل هم لای دندان گیر کرده
زخمی میان ِ ابر و باران، گیر کرده
اینجا خدای آرزوهای موازی
در پیچ و تاب ِ یک خیابان گیر کرده
انگار لبخند من و ما هم به زنجیر
درمیله های سرد ِ زندان گیر کرده
انبوه ابرِ رحمت و عدل و سخاوت
پشت کویر ِ این بیابان گیر کرده
خورشید هم دیگر میان ِ آسمان نیست
در پشت کوهستان ِ ایمان، گیر کرده
سیر ِ نزولی می کند قرن ِ فراگیر
قرنی که سیرش در صف ِ نان ، گیر کرده
دین ، فلسفه ، ایمان ، در این برج ِ مضامین
در پلکانی سست بنیان گیر کرده
حالا قلم در جوهرِ بی رنگ ِ واژه
بر روی کاغذهای بی جان ، گیر کرده
اکرم بهرامچی
|
نقدها و نظرات
|
سلام استاد عزیز سپاسگزارم که حضور دارین و ممنونم از تشویق های شما | |
|
سلام آقای انصاری دزفولی گرامی از اینکه حضور دارین ممنونم و سپاس از تشویق های شما | |
|
سلام خانم وفائی محبوب وعزیز سپاسگزارم از محبتت و ممنونم از تشویق های همیشگیت | |
|
سلام آقای بنایی گرامی سپاسگزارم که حضور دارین ممنونم از عنایت شما | |
|
سلام آقای خوشرو گرامی سپاسگزارم شما لطف دارین | |
|
سلام اسماعیلی گرامی سپاسگزارم از حضورخوبتون و ممنونم از تشویق های شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
به نوعی مبین مشکلات جامعه