« آه مظلوم »
نوح(ع) اگر از آهِ خود، نفرين بر آن افراد كرد
عالمي ويرانه شد ، يك خانه آن آباد كرد
آه آن گر با اثر مي بود ، بر حق ديده شد
آن يكي آهش به دنيا ، كار صد جلّاد كرد
آه نوح (ع) آن خانه ي بدكارها ويران نمود
آه بدكاران كجا ، يك خانه اي بنياد كرد
آه مظلومي اگر بـر حق بُوَد ، بُـرش كند
آنچنان بـُرش ،كجا صد خنجر فولاد كرد
حق اجازت كي دهد يك رگ زِدست هم بُريم
جان و خون ملت حق را ، خدا آزاد كرد
حق همان سرمشق را ،در آن زمان نوح(ع) داد
تا بداننـد خلق آن، نـتوان به حق ايراد كرد
ثابت آن علم لدني1، گفتگوي نوح (ع) بود
تا بدانيم علم حق ، ثابت چه بر بيداد كرد
وارث علم لدني هر كه شد ، آن راه رفت
راه آن را نوح(ع) مي رفت و چنان فرياد كرد
داد از اين كردار ماها ، داد از اين رفتار ما
كي يكي افكار ما ، تقليد از آن استاد كرد
تا به تقليد خدايـت ، كار خود ناكرده اي
كي تواني در جهان ، يك كار حق ايجاد كرد
ما زِ اول حكم حق را ، واجبس سنجش كنيم
وانگه اين كردارخود را رو به حق، معتاد كرد
قصه ي نوح(ع) نبي را ،هر كه با معناش خواند
خوب مي فهمد،كه بايد دوري از افساد2 كرد
صحبت آن نوح(ع) در قرآن به ما ابلاغ شد
صحبت قرآن ، بسـا افـراد را استـاد كرد
فـرّ3 فرمان الهي ، بر دل هر كس رسيد
زنده شد آن دل ،خودش را در جهان فرشاد كرد
آن محمد(ص) چون علي(ع) را برهمان معنا بديد
الغرض4 آن هم علي(ع) را زين سبب داماد كرد
در رديف حق پرستي ، آن مسلمانان بُدنـد
آن رديفش را محمد(ص) با علي(ع) ايجاد كرد
بار توحيد الهـي را ، هـر آنكس بُـرد صاف
با چنان سنگيني اش ،صد كار صد زُهاد5كرد
اين امانت را اگر فردي به حق ، تحويل داد
مي توان خود واردِ بـر جلسه ي عُباد6 كرد
آفرين بر هر زنـي ، گر همچو طفلي شير داد
طفل خود را ، سرفراز جمله ي بهزاد كرد
هر زني گر طفل خود را ، پرورد از شير پاك
آن امين حق توان شد ،حق بر آن امداد كرد
هر زن ناجنس ، تأثيرش به طفلش مي رسد
طفل خود را او خجل، در جمله ي نوزاد كرد
گر زن لوط هم به پاكي زن آن نوح(ع) بود
كي خدا آن قريه اش ، ويران و بي بنياد كرد
گر پدر يا مادري ، طفلش زِ حق تعليم داد
طفل خود را سبز بختش ،همچنان شمشاد كرد
اي بشر اولاد خود را ، تربيت بنما زِ حق
هر كس اين معنا نداند ، ظلم بر اولاد كرد
تا كه دنيا نزد حق ، ما را مقصّر مي كند
كي گذارد نزد حق ،بر ما كسي امداد كرد
چون نصوح اَر توبه كردي،حق تفضّل مي كند
بنگر آن حق را ،نصوحش را چنان ارشاد كرد
كافري در مُلك حق ،گر صلح و آرامش نمود
كي خدا قهرش،برآن يك ظلم و يك بيداد كرد
گر كه بر ظلم و ستم، شداد معروفـس ولي
سالها صبر و تحمّل ، حق بر آن شداد كرد
چون يزيدس ، هر كه در اسلام راه كج برفت
يا كه در اسلام ، ظلم و جور خود ايجاد كرد
هر كه از فرمانروايي جهان ، شد كامياب
ظلم سختي ،بر خود و نسل خود و اولاد كرد
درك ما وارونه شد ، وارونه ديد آن امر حق
حق كجا وارونه خلقت،جسمي از اجساد كرد
اي عجب از نامسلمانـي و گمراهـي خلق
خلقِ حق را ، همره قوم ثمود و عاد كرد
آه اگر روز قيامت ، پُـرسد از ما آن خدا
اي بشر فكرت كجا بود و زِ من كي ياد كرد
آفت هر خرمني در ملك حق ، از ناحق است
ناحقس در ملك حق ،هر خرمني بر باد كرد
بيستـون را بـنگرش ، استاد آن فرهـاد بود
نقش شيرين ديده شد ،آن كار را فرهاد كرد
نقش ما اين بود در دنيا ، بـبينند ياوران
تا بـبينم بعد خود ،آنكس كه از ما ياد كرد
اي خدا ، فرياد رس نَبْود به دنيا بر حسن
از جفا و ظلم مردم ، هر چقدر فرياد كرد
٭٭٭
1- علمي كه از الهام خدا باشد 2- تبهكاري 3- شكوه – شأن 4- خلاصه – الحاصل 5- پارسايان 6- موحدان
درود بر استاد عزیزما..
مرحبا...
🌹