سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        شاعر دردها

        شعری از

        سید هادی محمدی

        از دفتر غزلیات نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۳:۳۷ شماره ثبت ۸۴۵۹۲
          بازدید : ۶۲۹   |    نظرات : ۱۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        من شاعرم درون غزلها گُمَم ولی
        اعلام این نبودِخودم،  آشکار نیست
        فازَت پریده از سرم عشقم، سکوت کُن،
        برقِ دلم برای تَنَت در مدار نیست
        من یک مُهندسم که پس از جَبرو اِحتمال،
        رو کرده ام به قافیه و شعر و مثنوی
        با قوز پُشت خود به چُنان خَم  رسیده ام،
        سینوسهای  مُنحنیش  برقرار نیست
         
        تا کی بنوشم از این اشکهای شور
        یا که بنالم از پسِ این  پلکهای خیس
        سرگیجه دارم از دو سه سیگارِ پُرشده،
        دیگر حشیش و بنگ به من سازگار نیست
         
        یک صندلی میان اتاقم در انتظار
        هی پایِ لَنگِ ماندن و رفتن  به سوی دار
         بی خود، تمام روز به فکر خیانتم
        با دوست دختری که دگرپای کار نیست
        بعد از تو یک نفر به سرش زد بیا ببین،
        گیتار را  به روی سینه،  شیر میدهد
        حتی اگر بیایی و کامی روا کنی،
        دیگر برای آمدنت بیقرار نیست
         
        خواننده ای که در دل شبهای بی صدا،
        باسازهای  خود وسطِ فُحش گفتن است
        باید که خواب های خودش را رُفو کند
        در بَستری که با تنِ او سازگار نیست
         
        بیچاره ای که از عَطش شوره زار تو
        هر شب درون فاضلاب ، غَلت میخورد
        با احتیاط حمل شود جسمِ پوک او
        بر دستهایی که بر آنها سوار نیست
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۵۲
        غمگین و زیبا بود خندانک
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۰۱
        باعرض سلام
        رقص قلم نابتان ستودنیست
        جانتان مانا وزبانتان گویا
        هزاران درود شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۲۱:۲۴
        سلام
        اثری زیبا و خواندنی از عشق و بی وفایی یار ....درود خندانک
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۰۵
        درود برشما🌹
        زیبا بود.
        🌹🌹🌹🌹
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سمانه کیخا
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۱۷
        سلام و درود فراوان
        بسیار زیبا و عالی
        برقرار باشید
        خندانک خندانک
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۹
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        سه شنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۱:۲۲
        درود بر شما!
        ⚘⚘⚘
        چهارشنبه ۶ مرداد ۱۴۰۰ ۱۵:۴۹
        خندانک
        ارسال پاسخ
        الهام ابراهیمی
        پنجشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۱ ۱۷:۰۰
        بسیار عالی
        جسارتا وزن مصراع تا کی بنوشم ازین اشک های شور. یه کم با بقیش متفاوت نیت؟ ببخشید البته نظر شخصیه
        دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۵۷
        خیلی زیبا بود و بسیار غمگین خندانک
        سید هادی محمدی
        سید هادی محمدی
        دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۱۹
        زیبا نگاهید بانو

        🌸☘️🌸☘️🌸
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6