چهارشنبه ۱۶ آبان
|
دفاتر شعر کورده وان فرجی (کورده وان)
آخرین اشعار ناب کورده وان فرجی (کورده وان)
|
به روی سینهام سر را اگر یک لحظه بگذاری
هراس از رفتنت را میتوانی گوش بسپاری!!
.
نگاهت میکنم ، با چشمهایم از تو میپرسم:
«بگو از حال من در روزهای بد خبر داری؟!»*
.
جهانم با تو صدها صدهزاران کهکشان از نور
و اکنون بی تو دنیا گوشهای از چاردیواری!!
.
در این ویرانه تنها زندهام با یادگارانت!!
پیاپی خالی و پر میشود این زیر سیگاری!!
.
شبی ناگاه گفتی عاقبت یک روز باید رفت!!!
و باید از جنون عشق -از من - دست برداری!!
.
ولی رخسارهات حال دلت را جار میزد، جار
که بین ماندن و رفتن هزاران بار شک داری!!
.
تو هم چون من اسیر سرنوشتی شوم و تاریکی
تو هم گنجشککی در لابهلای بوتهای خاری!!
.
و گفتی: میروم تا دور باشم از عذاب عشق
در این آزار مردن انتخاب توست ، مختاری!!
.
دوباره خیره ماندن بر نگاهی سرد در گوشی
و نامی روی لبهایت که در شعری نمیآری !!
.
و بی تو باز هم دنیای من انبوه اندوهان
خدایا خواب باشد این عذابِ تلخِ بیداری!!!
.
تو رفتی و من آنجا بی رمق ، آهسته نالیدم
خداوندا به من یک زندگی با او بدهکاری!!
.
کوردهوان فرجی ۱۳۹۹/۰۱/۳۰
*مصرعی از استاد حامد ابراهیم پور
|
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز ، سپاسگزارم | |
|
درود استاد دزفولی عزیز ، سپاسگزارم | |
|
درود جناب خوشرو گرامی ، سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنشین و شورانگیز
دستمریزاد