سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 8 ارديبهشت 1404
    1 ذو القعدة 1446
    • ولادت حضرت معصومه سلام الله عليها، 173 هـ ق، روز ملي دختران
    Monday 28 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ای برادر تو همان اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای مولانا

      دوشنبه ۸ ارديبهشت

      بیا گل بهاری ام

      شعری از

      اعظم خواجه اف - خجسته

      از دفتر شعرناب نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹ ۱۴:۱۱ شماره ثبت ۸۳۷
        بازدید : ۸۵۳   |    نظرات : ۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر اعظم خواجه اف - خجسته
      آخرین اشعار ناب اعظم خواجه اف - خجسته

      بیا گل بهاری ام،

      بیا و از وجود من خزان را بران

       

      بهاررا بیاور و کنار من بمان

       

      بیا و نکهت بهاری را به قلب من بریز

       

      و خیل یاس را که هستیی مرا اسیر کرده است

       

      مرا درون چاله های هرزه پیر کرده است

       

      ز من زدا.

       

      جوانه های اعتماد و اعتقادرا دوباره روح عشق بده

       

      دم مسیحیی  بزن

       

      مرا ز \"من\" بکُن جدا.

       

       

      بیا گل بهاری ام،

       

      سراغ من بگیر که فرصت دوباره رُستن است

       

      و فصل انتظار سبزرا مجال جُستن است.

       

      بیا که یوسف امیدرا ز چاه بیرون آوریم

       

      عزیز مصررا به دشت و هامون آوریم

       

      و خون لاله را به گرگ ها دهیم

       

      که پیرهن ز عطر عشق لاله گون شود

       

      و جاه کینه سرنگون شود.

       

       

      بیا گل بهاری ام،

       

      مرا به بال باد ها نشان

       

      ز یال یادها رهان

       

      که خسته شد دلم ز خاطرات

       

      که در ضمیرشان به جای زندگی ممات.

       

      همه پر از دریغ و ناله اند

       

      چو کشتی های پا به گِل

       

      که \"آه\" ناخدایشان

       

      به حکم یک زباله اند.

       

       

      بیا گل بهاری ام،

       

      بیا که دیر می شود،

       

      بیا که شاخه های سرو انتظار

       

      به سینه تیر می شود،

       

      ...\"خجسته\" پیر می شود.

       

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر
      ۲ شاعر این شعر را خوانده اند

      Guest

      ،

      محمدرضا یکتا

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1