پنجشنبه ۶ دی
|
آخرین اشعار ناب نیره جهان بین
|
همیشه از ته این انتظار میترسم
از اینکه شیشه بگیرد غبار میترسم
تمام حرف مرا عامدانه رد میکرد
به این بهانه که من ، از شعار میترسم
اگرچه تلخ ، ولی حرف من حقیقت بود
از این حقیقت خودآشکار میترسم
خدا کند نشود قسمت کسی تردید
که از مراودهی شبههدار میترسم
گذاشت روی شقیقه تمام حرفش را
از این گلولهی بیاعتبار میترسم
نگو که یک شبه از خانهی خودم بروم
من از جدایی بیاختیار میترسم
به عقدههای دلم یک سفر اضافه نکن
یقین بدان که من از کولهبار میترسم
شکست شیشهی عمرم بدست سنگ غمش
من از نتیجهی این انکسار میترسم
برای آمدنش تا همیشه منتظرم
و تا همیشه از این انتظار میترسم
نیره جهانبین
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.