سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
چتر را بسته و تن داده به باران سکوت
زیرِ احساسِ خودش خم شده و می لرزد
قدَمش یخ زده در فصل زمستان سکوت
پُرِ حرف است دلش... بغض گلو را بسته
شعرِ ناگفته ی او رفته به دیوان سکوت
م. فریاد
درود جناب فریاد ارجمند!
اوج فریادتان در واژه واژهی سکوتهای این غزل دلنشین و مصوّر نمایان است.
بسیار به دلم نشست و با خوانشش بغضم شکست و اشکی گوشهی چشمم فرونشست.
بیت بیت غزل جاری، غمخانهی بغضی نهفته است و رنجی ناگفته را فریاد دارد.
درود و دو غزل از کتاب آوای احساس، تقدیمتان بزرگوار:
در سکوت (۱)
لحظههای قلبِ خود را، میسرایم، در سکوت!
بشکند، با بغضِ غم، بانگِ صدایم، در سکوت!
قطرهی سرخِ دلم، شد ذوب با، امواجِ غم؛
وَز دلم، چیزی نمانده، ازبرایم، در سکوت!
گریهها را، میسرایم، با صدای حنجره؛
میشود، سرشارِ باران این هوایم، در سکوت!
نبضِ ژرفای نهانِ بحرِ جان، شورشگر است؛
موجِ دریایم؛ ولی، از خود رهایم، در سکوت!
دختر احساس من، مسکوتِ بغضِ لحظههاست؛
من به احساسِ دلِ سرخم، رضایم، در سکوت!
زین سرودِ سرد و بیروحِ دلِ تنهای خود،
میسرایم، با نوای لحظههایم، در سکوت!
در سکوت (۲)
خسته از بغض و، غمِ مهر و، وفایم در سکوت!
روی کاغذ، حسّ غم را، مینمایم در سکوت!
عاطفه، میبارد از، نبضِ سکوتِ سینهام؛
اوجِ فریادِ درون را، همصدایم در سکوت!
در سکوتِ بغضهای قلبِ من، بس رازهاست؛
مرگِ خاموشِ دلم را هم، سُرایم در سکوت!
قلبِ من، غمخانهی، رنج و، بسی دردِ دل است؛
با غمِ دلهای خسته، همسَرایم در سکوت
من به سازِ این قرونِ سرد و تاریکِ زمان،
هم نوایم؛ هم نوایم؛ هم نوایم در سکوت!
دردهایم را، از اعماقِ قرونِ سردِ سرد،
مینویسم، هر شب و، روز و، مسایم در سکوت!
قدمتِ، مرگ و، سکوتِ قلبِ حسّاسم، بسی است؛
مینویسم قصّهای، از غصّههایم در سکوت!
زهرا حکیمی بافقی، غزلیات ۶۱ و ۶۲، کتاب: آوای احساس، اصفهان: نشر نقش نگین.