سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      نار و نور

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۸ ۰۷:۳۵ شماره ثبت ۸۲۶۲۴
        بازدید : ۲۹۵   |    نظرات : ۱۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      نار و نور
       
      در آغاز، فقط یک نورِخدا بود و بس
      یک خدا استعداد
      که قرارش با خودش در این نبود ،
      به تنهاییِ خود،
      رضا دهد
      باشد او خدایی و ، دیگر بس
       
      او نمی خواست مستعد ،
      بهرِ آفریدگاری باشد ،
      عاری از کلی خَلق
      پس خَلق نمود عالَمی را ،
      در شأن خدائیش ، ز خلق
      از فرشته و کرشمه و ...
      هرآنچه مغزم به آن قد نمیدهد ،
      از آن خلق
       
      او نمی خواست مملو ازمِهرومحبت باشد ،
      ولی دم به دم نریزد ، سیلِ مهر
      پس ریخت به روی سرشان ،
      بارشی  ز مِهر
       
      او نمی خواست پُر ز بخشش باشد
      ولی نبارَد ز کَرَم
      پس ببخشید به همه ،
      باهمه عشق خوشش ،
      هر نیازی داشتند
      هرخطایی داشتند
      بخشیدنی از روی کَرَم
       
      سریالی آغازنمود با یک خاک
      شروعِ قصه اش ،
      با آدم وحوا ،
      زِ یک خاکِ پاک
       
      ماجرا رسید ، به قصه ی تلخِ آن طرد
      کنون آغازی شد به غربتی ،
      آن هم درخاکی سرد
      پُر ازیکعالم رنج ،
      پُر ازیکعالم درد
       
      به هم آمیخته شدند ، آن غریبانه دوخاک ،
      ز مخلوطِ دوخاک ، زاده شد ،
      خاکِ جدیدی ز دوخاک
       
      در شبِ غربت و ظلمانیِ محض ،
      بعد از آن اِنابه ی طولانی
      یکباره دمیده شد دگر نورِ امید ،
      به آن خانواده و ،
      مجلسِ پورانی
       
      نار و نور و ،
      نی و نار
      ساز و سوز و ،
      دلِ بسته ، دلِ باز،
      جمعی دلبسته و جمعی دلباز
      عاری از آز،
      آماده برای سِیر و پرواز
       
      گرمیِ شعله عشقی ،
      پُر ازسوزاندنِ شرّ
      پُر تلألوِ نورِعشقی ،
      جهتِ راندنِ شب
       
      نی و آوازی که ،
      ناله زغربت می کرد ،
      ولی مانندِ طلای پُر عیار
      درکنارِ دانه هایی ،
      زِ آن میوه ی بهشتی ،
      انار
      هدیه از رضوانی ،
      که حسرت آورد ، به غار
       
      یک تَرَنُمی ز دل ،
      که به آن زخمه ی خود ،
      چنگ میزد به دل
      به عشقش می سوزاند ،
      شعله می زد به دل
       
      و دلی که بازمی شد ،
      به شروعی تازه
      تا که برخیزد دوباره ،
      به دو پای خویشتن
      تا که باز، لایقِ یک رجوع شود ،
      به بهشتی تازه                                                                        
       
      بهمن بیدقی 98/12/10
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۸:۴۸
      درود بزرگوار خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۹:۳۰
      باسلام وعرض ارادت
      سپاسگزارم بزرگوار
      ارسال پاسخ
      علیرضا بنایی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۲:۴۶
      سلام و درود
      زیبا سروده اید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
      باسلام وعرض ادب
      سپاسگزارم بزرگوار
      ارسال پاسخ
      ایمان اسماعیلی (راجی)
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۵۶
      درود جناب بیدقی
      مانا باشید گرامی
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۱۴:۲۰
      باسلام وعرض ادب
      سپاسگزارم
      ارسال پاسخ
      فروغ فرشیدفر
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۱۱
      🌹🌹🌹🌹🌹
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۲۲
      باسلام وعرض احترام
      سپاسگزارم بزرگوار
      ارسال پاسخ
      لیلا امریاس(پریسا)
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۱
      درود بر شما
      خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۴۶
      باسلام وعرض احترام
      سپاسگزارم بزرگوار
      ارسال پاسخ
      فرید امیدی
      دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۰۳
      سلام و درود استاد بیدقی عزیز
      عارفانه زیبا بود و دلنشین
      خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ ۱۵:۱۵
      سلام وعرض ارادت آقای امیدی بزرگوار
      سپاسگزارم از نظر پرمهر و محبت شما
      ارسال پاسخ
      مسعود میناآباد  مسعود م
      سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۲۲
      سلام :
      دوست عزیز ...
      درود بر شما -------------------- خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۳۵
      باسلام وعزض ادب واحترام بزرگوار
      سپاسگزارم از نگاه پر از محبت ، و بهاری تان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2