چهارشنبه ۱۶ آبان
عاشیق اولمایین شعری از علیرضا احدی مهر
از دفتر شعرناب نوع شعر ترجیع بند
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۰۹ شماره ثبت ۸۲۴۹۳
بازدید : ۶۰۵ | نظرات : ۱۷
|
دفاتر شعر علیرضا احدی مهر
آخرین اشعار ناب علیرضا احدی مهر
|
گوز یاشیمی توتماخدان یورولموشام
داها گیزین اغلاماخدان یورولموشام
عشقینده تکجه یانماخدان یورولموشام
دیوار لار سیز اشیدین درد لریمی
نه قدر پوزگون گزدیم بیلمدیلر
اوز ازومه تک دیندیم بیلمدیلر
هامی گولنده من باخدیم بیلمدیلر
دیوار لار سیز اشیدین سوزلریمی
سحر اغشام یاد الدیم جلمدی او
شعر گوندریب شاد الدیم جلمدی او
گونلومی بر باد الدیم جلمدی او
پس دیوالار سیز اشیدین شعرلریمی
یار سن سیز من دیوانه یم
بوشهریده دالونجا آواره یم
درمان یوخدی درده بیچاره یم
دیوار لار سیز اشیدین سوزلرینی
من جدیرم اوزگسینه یار اولام
نه وارونکی من سنه دلدار اولام
استمیرم سنین کیمی خار اولام
دیوار لار سیز اشیدین ددیکلریمی
ددیم من جانا گلمیشم جانا
مگر سنده یوخدی وفا
ایستمریم قالام یولا باخا باخا
دیوالار سیز اشیدین نامسینی
مگر عشق وار اخی دیندیر
اوسادا زمانلا بونلار سیلندیر
درد و غم قالان دییر قچندیر
دنیا اشید منیم اخیر سوزومی
جدیرم دونیادان تک و تنها
جورمدیم بودنیا تکجه وفا
منن قالان السون بو نوا
عاشق اولمایین یوخدور دوزومی
_________________________
ترجمه مفهومی
از گریه نکردن خسته شدم
از گریه پنهانی هم خسته شدم
از پایبندی تنها هم من خسته شدم
دیوار ها شما گوش دهید درد مرا
هر چه قدر پژمرده گشتم نفمیدند
در تنهایی با خودم سخن گفتم نفهمیدند
وقتی خندیدند من بی تفاوت ماندم نفهمیدند
دیوار ها شما گوش دهید حرف مرا
صبح شب یادش کردم او نیامد
شعر فرستادم و شادش کردم او نیامد
هرچه قدر سینه چاک کردم او نیامد
پس دیوار ها شما گوش دهید شعر مرا
یار من بی تو دیوانه ام
در این شهر در جستجویت آواره ام
درمان ندارد دردم و من بیچاره ام
دیوار ها شما گوش دهید سخنش را
من میخواهم یار دیگران باشم
تو چه داری دلدار تو باشم
نمیخواهم چون تو خار باشم
دیوار ها شما گوش دهید سخن مرا
دگر جانم به لب رسیده
مگر تو وفا نداری
نمیخواهم چشم به راهت باشم
دیوار ها شما گوش دهید نامش را
گفته که مگر عشق هم هست
اگر باشد هم زمان از یاد میبرد
درود غم هم ماندنی نیست میگذرد
دنیا گوش ده آخرین حرف مرا
میروم از دنیا تک و تنها
ندیدم من در نیا فقط وفا
از من هم بماند این نوا
عاشق نشوید ندارد صبری (درمانی)
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد مینااباد عزیز کاش ترجمه اش هم بود . | |
|
استاد من ترجمه مفهومی خودم میفرستم ولی عیناً ترجمه نشده است | |
|
همه فریاد برارید کز شهرنگارم میرود همدم شده بیگانه و این چنین یارم میرود دارد رفتار خوش سخن زیبا نگاه افسونگر با نگاه چو آهویش از دست قرارم میرود چشم بماند بر، در مرا تا دم اخر با وزیدن باد هجران از دست بهارم میرود ناز کنی نازت خریدارم خواهی میرم بمیرم چاره ای نیست عنوان شعر شعارم میرود منم آوارۀ عشقت ،منم دیوانۀ رویت آخر چه بگویم همۀ دار و ندارم میرود زلفش پریشان شده ،به تن جامه زرین شده شده آمادۀ رفتن وز شهر غمگسارم میرود | |
|
ممنون بسیار سپاس از شما شاعر گرامی | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و غمگین بود