شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر محمودرضا رافعی (رافع)
آخرین اشعار ناب محمودرضا رافعی (رافع)
|
گل سرخ :
تا که باز کردم درب حیاط پدری
همه ساکت شدند گنجشکان
رعد و برقی زد ؛ شروع شد باران
کنج دیوار خزیدم
طبله ای داشت دیوار گچی
نظرم رفت به یک نقاشی
تا که خط زیر آن را خواندم
در هجوم خاطراتم ماندم
پاپتی رفتم عهد کودکی
... یادم آمد عید بود ، در آن شب
زیر کرسی همه ، در حال گپ
او اینجا بود ، توی برف
با نگاهی کودکانه ، پر حرف
گل سرخی کشید بر دیوار
من نوشتم زیر آن
" از این پس "
" روی نقاشی ی تو "
"خط نخواهم کشید "
ولی افسوس ...
دیوار گچی ی من و او ... نم باران کشید !
خط فاصله - - بین من و او کشید !!!
محمودرضا رافعی
13 اسفند ماه 98
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود استاد همیشه شاد و تندرست باشی | |
|
سلام سپاس ، جناب دهنوی ی عزیز | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.