سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کوپه ی آخر

        شعری از

        اکرم بهرامچی

        از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۰۹ شماره ثبت ۸۱۲۱۲
          بازدید : ۵۴۱   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر اکرم بهرامچی

        به عکس مهربان و خسته ی  مادر نگاهی کرد
        به ایامی که جا مانده ست در سنگر نگاهی کرد
         
        صدای غرش خمپاره پی در پی تداعی شد
        به آتش های زیر تل ِ خاکستر نگاهی کرد
         
        همیشه تیر بارش  را به روی شانه می چرخاند
        به دستانی که دیگر نیست  ،نا باور  نگاهی کرد
         
        ورق میزد زمان   این عمر را و اعتراضی نیست
        به حرف آخر ِ  بی معنی  ِ دفتر نگاهی کرد 
         
        هدف بالاتر از این حرفهای کوچک و خالیست
        به قله ....اوج  ِ باید های بال و پر نگاهی کرد
         
        همیشه  جانمازش بوی خوب رازقی میداد
        قنوت دستها  را رکعتی دیگر   نگاهی کرد
         
        صدای مهربان مادر از نزدیک می آمد
        خدا نزدیک تر  با  چشمهای  تر  نگاهی کرد
         
        کنار ایستگاه پر هیاهوی زمان    خندید
        قطار عمر را در کوپه ی آخر  نگاهی کرد..........
        اکرم بهرامچی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۵۸
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        در وصف مدافعان جان بر گف این مرز وبوم خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۴۴
        سلام و سپاس آقای استکی گرامی
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۳۵
        سلام وعرض ادب
        زیبا وبامحتوا سرودی بود
        هزاران درود
        خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۴۵
        سلام آقای انصاری دزفولی
        از لطف شما ممنونم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        (م) وفائی
        دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۰

        به عکس مهربان و خسته ی مادر نگاهی کرد
        به ایامی که جا مانده ست در سنگر نگاهی کرد

        صدای غرش خمپاره پی در پی تداعی شد
        به آتش های زیر تل ِ خاکستر نگاهی کرد

        همیشه تیر بارش را به روی شانه می چرخاند
        به دستانی که دیگر نیست ،نا باور نگاهی کرد

        ورق میزد زمان این عمر را و اعتراضی نیست
        به حرف آخر ِ بی معنی ِ دفتر نگاهی کرد

        هدف بالاتر از این حرفهای کوچک و خالیست
        به قله ....اوج ِ باید های بال و پر نگاهی کرد

        همیشه جانمازش بوی خوب رازقی میداد
        قنوت دستها را رکعتی دیگر نگاهی کرد

        صدای مهربان مادر از نزدیک می آمد
        خدا نزدیک تر با چشمهای تر نگاهی کرد

        کنار ایستگاه پر هیاهوی زمان خندید
        قطار عمر را در کوپه ی آخر نگاهی کرد.....

        سلام و تحسین سرکار خانم بهرامچی بزرگوارم....به احترام تمام پاکی و زیبایی و زلالیه این شعر تمام قد می ایستم.همین
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۴۹
        سلام خانم وفائی مهربان
        باید برای تمام کسانیکه برای وطن جانشان را برکف گذاشتند ایستاد گریست و غبطه خورد قلم ناتوان من و شعر من فقط زمزمه ایست دردمند خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی نساجی
        دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۰:۱۷
        سلام بانوی شاعر
        اثری پر احساس از روایت زندگی و جنگ ........ خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۴۹
        سلام آقای نساجی گرامی
        از عنایت شما سپاسگزارم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عبدالامیر الهی(مسکین)
        دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ ۲۲:۱۴
        درودها بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        اکرم بهرامچی
        اکرم بهرامچی
        پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۰:۵۰
        سلام و سپاس آقای الهی گرامی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5