سلام علیکم .. شاید سرودن اشعاری که افراد رو به فکر فرو میبره کمی خطرناک باشه چون ممکنه هر نوع برداشتی از شعر دریافت بشه .. البته اشعار ما را افراد زیادی نمی خوانند که این نگرانی را داشته باشیم کلی عرض کردم !!
شهر را گم کرده اند و راه نا پیدا برفتند
عده هم سوی مقصد سرد و با نجوا برفتند
روزگاری این زمین غرق شقایق بوده اما
چون خزان آمد هزاران گل از این صحرا برفتند
خواب بودیم از کنار خوشه های گرم گندم
دسته ی هرزه علف ها از زمین بالا برفتند
آسمان در بر گرفته یک خسوف بی نهایت
در شب تاریک ما جمعی ز اختر ها برفتند
وامصیبت این زمستان گرم و سوزنده است و آتش
بس که این پروانه ها با شمع در رویا برفتند
جمع یاران حقیقی می شود هر روز اندک
خیل پر تعداد یاران از میان ما برفتند
آه ای ماتم رها کن لحضه ای پیراهن ما
بس که یوسف های بی پیراهن از دنیا برفتند
#ابوالفضل_پورشریعه
#الف_پاییز
یادمه یکی از اساتید فرموده بودند شاعر نباید شعرشو توضیح بده .. اما خب ما هنوز شاعر بزرگی نشدیم که طاقت داشته باشیم دیگران شعر رو ارزیابی کنند ..
بنده این شعر رو در مورد اتفاقات اخیر کشور و مشکلات پیش آمده سرودم ..
چند بیت هم بر اساس سخنان رهبر معظم انقلاب سرودم که امیدوارم تا حدودی تفکرات بنده رو نشون داده باشه ..
تن پاکتان به ناز طبیبان نیازمند مباد ♥️🌹
درودبرشما
زیباست
گرچه اشکالاتی هم داره اما بازم ممنون
که دست به قلم شدید