مادر، سلام
ای بلبل پریده به بوستان یار، سلام
ای پرکشیده به عالمِ امنیت و سلام
دنیایی معجزه آسا و فوق العاده که ،
بهررساندن منظورهم، هیچکس را نیازی نیست به کلام
بال دربالِ ملائک به نغمه های عشق
هردم شناورید بی خفگی ، دراقیانوس خداییِ عشق
باورنمیکنید ، هنوز که هنوزست باورم نمیشود
که شما رفته اید ازکنارما ،
چه کنم باورم نمیشود
گرچه حقیقت است، ولی کاش اینگونه نبود
اما مصلحتی ست که باید به جان خرید ومضطرب نبود
ولی روحِ نیازمندِ به مادری ات ،
نمیخواهد بفهمد این را ز منطقی که ندارد او احساس ،
هی نجوا میکند به گوشم : کاش اینگونه نبود
ولی من دائم تسلا میدهم به او :
خواستِ خدا را همیشه باید که پاس داشت
باید که همیشه به خواست ماوراییِ او، احترام گذاشت
ای راضیه به معنیِ راضی شدن به رضایتِ حق
معنای نفسِ مطمئن، ای فجر، ای بی هراس ز مرگ ،
همیشه ی بی نهایتت ، درپناهِ حق
آرام بخواب که درد سالیان ازچهره ات پرید
اینک مادری ات ، بهشت خدا را به جان وتن خرید
با پرکشیدنت، آن کوهِ درد، به ناکجا فتاد
اینک هماره شاد
هماره به زیرسایه ی خدا
منزل گزین کنار یارهمیشگی ات ، خدا
حشرِ هماره ات با مونس همواره ی اندیشه های ناب وقشنگت ،
دوستِ روحِ مادرانه ی بیکرانت ، حضرت زهرا
اما بدان، ای نشان زندگی ام
با رفتنت، سخت زندگی ام ،
بی نشان شدست
بمناسبت پانزدهمین سالگرد پرواز فرشته سان مادرعزیزم
خاکِ زیر پایشان : بهمن بیدقی