شنبه ۸ دی
|
دفاتر شعر محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
آخرین اشعار ناب محمدرضاجعفرزاده(بینوا)
|
سرِمان گرم شد به قافیه ها
زندگی مثل شعر خواندن بود
حیف شد ما چه دیر فهمیدیم
گذرِ عمر ، آبِ خوردن بود...
غافل از ابر های زودگذر
عمر ما در غیاب یار گذشت
در پی جاه و جایگاه جهان
عمر ، در جهل آشکار گذشت
حرف ما را کسی نمیفهمد
رفته پاییز و جشن برپا شد
شب دراز است و یار در غربت
وای مردم دوباره یلدا شد...
عده ای جشن سال نو دارند
عده ای تا سپیده بیدارند
لٰکن آقا شما دعا کن بر
شیعیانی که از تو بیزارند...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام فرمایشتون درسته 🌷 ابدا مشکلی با یلدا نداریم فقط از خط کشی ها خرده میگیریم. اینکه مناسبتهای ملی جای مناسبات و اهداف مذهبی رو برای بعضی هموطنانمون بگیره کمی عجیبه هر دو مکمل هم هستند و تناقضی ندارند موفق باشید 🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و جالب بود
هر چیز به جای خویش نیکو است