سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کوه یخ

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۰ شماره ثبت ۷۹۳۱۰
          بازدید : ۵۳۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        کوه یخ
         
         سالهای سال دلِ وامانده ام ،
         دنبال عشقت گشت ، ولی چیزی نیافت
         تندیسی قشنگ یافت ، دگر چیزی نیافت
         گفته بودی دنیا ، قلبت را ربوده ،
         هیچ باورم نشد
         گفته بودی بهرضایع کردنم آماده بودی ،
         هیچ باورم نشد
         یادم آید کودکی یک عالمه دل داشتی
         عاشقی بس سینه چاک ، همچون منِ ساده ومجنون داشتی
         چرا زل زدی به من ؟ پس تو  هم چیزی بگو ،
         یادت نیست زیبا ؟
         اینهمه را تو همه یکجا و یکجا داشتی
         یا که اینها را که میگویم درخواب دیده ام ؟
         اینهمه رویای خامست ؟
         انکارمیکنی ؟  نداشتی ؟
         چرا کوه یخ شدی عزیزَکم
         تو زیاد بودی زمانی ، چرا گشتی تو کنون اینقدر کم ؟
         عمر من رفته ست در آن خاطراتِ کودکی
         من بزرگ گشتم ولی تو مانده ای در روزگارکودکی
         چرا اینقدر بهانه ؟ تو بیا جای من و من جای تو
         اینهمه ، آزار و اذیت نیست ؟
         ای که کل جان من قربان تو
         ظاهراً من هم غلط کردم تو را دوست داشتم
         باطناً یک عمر تصور مینمودم من پریِ خاطراتم را به دل دوست داشتم
         ولی اینک ظاهراً با دیوی بی قلب ، من مواجه گشته ام
         تو بگو اینک چه باید کرد ؟ من سرگشته ام
         راههای انتخاب ما همین یک راه نیست ،
         
         تو بیا با هم بجوئیم بهترین راهی که هست
         تا که وقت هست ، ما نمردیم ، مطمئناً بهر ما  راهی و امیدی هست
         گفته ای نه ؟ ظاهراً تو هیچ مصمم نیستی براین مهم ،
         تنت بهر یک جدایی ، دائماً درخارش است
         قبلِ آن فکری بکن ، یک جدایی واژه ای گاهی تهوع آورست ،
         تخم کین درآن نهفته ست ،
         آسمانش هم دمادم ، آن به حال بارش است
         چرا وقتی می‌توان یک قاشق پر زعسل را مستقیماً خورد ، می پیچانی اش ؟
         چرا با سختی بسیار ، به دور سر ، می چرخانی اش ؟
         باشد ، اینرا  هم قبول ، هیچی نگو .
         اما نگاهت هست نگاه عاقلی اندرسفیه
         هرکه عشقی  را یجوید در زمانه عاقبت نامند او را یک سفیه
         آیا اینطور که نگاهم میکنی بز میکند ؟
         ببین اینک ، به چه نحو دیوانه کردی تو مرا ؟
         همان کاری که با انسان ، عادت پستی چون پُز میکند
         یادت باشد ، دربه در این دل خسران زده ام ،
         دنبال عشقت گشت ولی چیزی نیافت
         کوهی از یخ را شناوریافت ، دگر چیزی نیافت
         
         بهمن بیدقی 98/9/5
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۳۲
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و جالب بود خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۳۲
        باعرض سلام و احترام
        تشکرمیکنم از نظر پرمهرتان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۱:۰۵
        باعرض سلام
        شاعر بزرگوار
        بسیارعالی و زیباسرودی بود
        درود .درود درود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۳۱
        باسلام و احترام به استاد بزرگوار
        تشکر میکنم از نظر مثل همیشه پرمهر و محبتتان
        ارسال پاسخ
        سید محمد حسین شرافت مولا
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۵۷
        با سلام و عرض ادب
        زیباست
        انشاء الله تعالی موفق باشید
        درود بر شما بزرگوار
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۷
        باسلام و عرض احترام
        ممنون از نظر پر از مهر ومحبتتان
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        حسن  مصطفایی دهنوی
        چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۰۳
        درود ها
        بسیار زیبا است
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۲۰
        باسلام و عرض ارادت
        تشکرمیکنم از نظر پرمهر و محبتتان
        ارسال پاسخ
        لیلا امریاس(پریسا)
        جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۱۸
        درود بر شما
        زیبا نگاشتید
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۱۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۲:۳۱
        باسلام وعرض احترام
        ممنونم از نگاه پرمحبتتان
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6