دوشنبه ۲۸ آبان
|
دفاتر شعر معصومه محمدی سیف
آخرین اشعار ناب معصومه محمدی سیف
|
قالیچه
روی قالیچه می نشینم
به نقطه ای پرنقش و نگار می روم
جایی که مادرم بیست سالگی اش را با زنبورهای عسل، عروض و قافیه می بافت.
و در بقچه ی گل دار شب، ستاره میکاشت.
دهانم، شیرین تر از شعر می شود، در این وقتِ روز.
راه جهان باز می شود، روی قالیچه ای که خشتی از خاطره است.
قلبم، اما، پر از باغچه ی رنگارنگی است که از غربت مهتاب، گل های ستاره می چیند.
با کبوتران جامانده از غروب، سپید می خواند و نارنجی، نفس می کشد.
روی قالیچه، با تمام خدایان زمین خداحافظی می کنم.
تا با نقشِ رؤیاهای شاعرانه، روشنی گیرم.
ای تمامِ رنگ هایِ روشن زیستن،
من به تمامِ زبان های زنده ی دنیا، قرمز می رقصم و گرم و آفتابی
می خندم.
روی قالیچه ای که پر از نقش و نگار زیست بوم لبخند است.
و دست های گرم مادرم، همچنان در آن جاری است.
معصومه محمدی سیف
10 آذر 1398
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود