يکشنبه ۲ دی
طنز یلدایی شعری از اکرم بهرامچی
از دفتر سرزمین کاوه ها نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۱۹ شماره ثبت ۷۹۱۳۰
بازدید : ۵۵۱ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب اکرم بهرامچی
|
ط
طنز یلدایی)
خبر ، پایان ِپاییزست و خوش باش
که پایان یافت ، بار ِ روی شانه
رسیده موسم ارزانی و بخت
رسیده میوه ها هم دانه دانه
شب یلدایمان نزدیک و باید
خریدی کرد ، ارزان ، نوبرانه
که پایان یافت پاییز ِ طویل و
گرانی های بی حد در زمانه
وقیمت ها شود نرخ قدیمی
و باید شد به دکان ها روانه
بساط ِ تخمه و آجیل یلدا
انار ساوه و شام ِ شبانه
اجاره منزل از این پس شود مفت
بهای آب و برق و گاز خانه
بهای خود رو و بنزین و گاز است
بهایی مفت و ارزان ، بی بهانه
ندارم غصه ی بنزین که ریزد
از آن بالا وجوهش را ، سرانه
خدایا جور شد با این خبرها
فراهم گشته، خوشحالیم الانه
همین فردا قرار ِ ما به بازار
لب خندان ما پر از ترانه
ولی ترسم که فردا توی بازار
کسی گوید به لحنی عامیانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لف لف خورََد، گه دانه دانه
اکرم بهرامچی
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام آقای استکی
سپاس از حضور شما | |
|
سلام آقای خادمیان
ممنونم از لطف شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود