سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        زندگی

        شعری از

        رحمان رامفر(مهدیار)

        از دفتر عاشقانه نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۳۱ شماره ثبت ۷۸۹۲۶
          بازدید : ۶۵۳   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رحمان رامفر(مهدیار)

        زندگی و عمر زمین فوتبالی هست
        بازیکنان بازی من و تو
        گاه داور بازی کارت زرد می دهد
        فرصتی ، امتحان با ثروتی ،پست و قدرتی
        گاه کارت قرمز
        امان به حال بازیکنی که از زمین اخراج شود و فوت کند و دستش تهی از ایمان و تهی از عمل صالح
        ۹۰دقیقه بازی فوتبال مثل امتحان ما درین دنیای فانی
        البته وقتی فوت کردیم دیگه وقت اضافه نداریم
        زندگی زود گذر می باشد
        ودر این رفتن ها 
        یک ثمر ماندنی است
        خاطره من از تو و خاطره تو از من
        و خالقی که دفتر اعمال و خاطرات ما را در قیامت بگشاید
        و محصول عمل ما چیست؟
        چه خوش گفت نظامی گنجوی
        میازار موری که دانه کش است   
        که جان دارد و جان شیرین خوش است
        مزن بر سر ناتوان دست زور
        که روزی بیفتی به پایش چو مور 
        چه خوش گفت مولوی 
        ای دوست شکّربهتر یا آنکه شکر سازد
        خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد
        ای ماه تویی خوش تر یا گلشن و گل در تو
        یا آنکه برآرد گل صد نرگس تر سازد
        آیا در بازی زندگی در زمین که بازیکنان آن ماییم و داور خدا طوری بازی می کنیم که گل بزنیم و در قیامت برنده شویم 
        شکر خوردن خوش است
        یا خالق شکر
        انسان بودن خوب است
        یا انسانیت داشتن
        کارت زرد خدا به من و تو بسیار است
        خدا منتظر هدایت ماست
        فرصت میده بالاخره می آید سمت من 
        منم مجنون تویی لیلا من نقطه ام دربرابر خط خلقت تو
        در شش روز هفت آسمان و کهکشان و زمین و دریا و همه موجودات را آفریدی برای خلقت مگر برایت سخت است
        بودن من بی ایمان 
        گلی است البته خشکیده
        از لطف و رحمت خدا هم دور 
        چه بگویمت خدایا تشنه علمم تشنه معرفت تشنه حکمت
        و تشنه یعنی
        تا بنده نشی تابنده نشی....
        عبدالرحمن رامفر
        "مهدیار"
        پاییز۹۸
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ۲۰:۱۶
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۰۴
        خندانک خندانک خندانک
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک
        رحمان رامفر(مهدیار)
        شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۸ ۱۳:۱۳
        بسیارممنون از لطف شما

        خندانک خندانک خندانک
        مرغ آمین
        يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ ۲۳:۵۰
        درود
        بسیار زیبا
        💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛
        انسان بودن خوب است
        یا انسانیت داشتن
        کارت زرد خدا به من و تو بسیار است

        💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛
        رحمان رامفر(مهدیار)
        رحمان رامفر(مهدیار)
        جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۲۹
        سلام بانو
        ممنون از لطف و محبت شما
        پیروز باشید در پناه خدا
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۱۲
        سلام ودرودهاااا برشما شاعر بزرگوار
        احسنت بسیار زیبا وقشنگ بود آفرینش شما
        مرحبا درپناه حق باشید باخانواده آمین
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        رحمان رامفر(مهدیار)
        جمعه ۸ آذر ۱۳۹۸ ۱۵:۳۲
        درود بر شما بانوی ارجمند
        قطره علم است اندر جان من
        وارهانش از هوا وز خاک تن
        صدهزاران دام و دانه است ای خدا
        ما چو مرغان غریبی بی وفا و بی صفا و از هم جدا
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3