چهارشنبه ۵ دی
کجای صورتم را دوست داری ؟ شعری از بهزاد ساوانا
از دفتر دلنوشته و کمی شعر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۲۸ شماره ثبت ۷۸۲۲۹
بازدید : ۵۲۷ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب بهزاد ساوانا
|
به من گفت کجای صورتم را دوست داری ؟
میخواستم بگویم چشمهایت
اما نابینا شده بود و فروغی در چشمانش نبود
میخواستم بگویم لبهایت
اما لبهایش خشکیده بود و طراوتی نداشت
میخواستم بگویم بینی ات
اما شکسته بود و به سختی نفس میکشید
میخواستم بگویم گونه هایت
اما گلگونی آنها را کبودی بنفشی پر کرده بود
میخواستم بگویم گوشهای کوچکت
اما یکی از گوشهایش را ترکش بریده بود
پیشانیش را دیدم که چون
آخرین تلالوی آفتاب کنار دریای آبی
پر نور بود ...
گفتم همه جای صورتت را دوست دارم
با لبهای ترک خورده اش تبسمی کرد و تبسمش خشکید و گفت : دروغگوی شیرین من
خون از لبانش جاری شد
و دیگر نتوانست نفس بکشد ، در دستانم جان داد.
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.