سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کل کل با شیطان

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۸ ۱۶:۰۹ شماره ثبت ۷۸۱۷۲
          بازدید : ۱۱۵۴   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

         کل کل با شیطان 
         
         گفته بودی از ره راست ، برمی‌گردانی ام
         تو فقط گویی ، به اجبار نتوانی ... که برگردانی ام
         همه آنها که دهند گوش به حرفت ، لق شده ایمانشان ، خودشان خواهند برگردند ز راه
         همه آنها که مصمم مانده اند در راه حق ، گواهی میدهند این نکته را
         گرطمع داری به مانندِ " گهگاهانِ عمرم " من روم سوی خطا
         بچه بودم ، من نفهمیدم ... حالا بزرگ گشتم ، نمیخواهم روم سوی گناه
         فرض کن یک عمر شنا کردیم در حوض گناه
         ما خطا رفتیم راه خود ، بی تسلط بودی برما ،
         اینک  رهامان کن برو دنبال کارَت ، آخر اِی رب الگناه
         معبدِ توبه که رودرروی ماست ، درهایش همیشه چارطاق بازست
         میدَوَم آنجا ، اگر که میتوانی تو بگیر من را ، که گر وارد شوی آنجا پر از آبست
         آب را هم که می دانی ، شعله های جنی ات را میکند خاموش
         در آنصورت منم که گربه میگردم تو  هم یک موش
         ماجراهایی شنیدم از تو نابکار، ازت حالم بهم خورد، واقعاً پستی
         شنیدم بهر قوم لوط ، اول خودت را به گناه بستی ، عجب بی غیرتی هستی
         خجالت کش ، یعنی حسودی به منِ انسان ، کشانیدت به این پستی ؟
         عجب رذلی ، عجب تو بی شرف هستی
         پیاپی در گناه هستی تا منهم به گرداب گناه آری
         کینه را همچون شتر هستی ، برای راندنم سوی گناه ، اول خودت را در گناه آری؟
         پریان جملگی کردند سجده ، به روحِ نامیه جدم ، نفهمیدی بواقع خدا را سجده آوردند، دریکعالمه هستی؟
         سجده نکردی به جهنم ، چرا هر دم برای منجلاب ساختن جلوی راه ما - سوی خدا - تو پاپِی هستی؟
         مبدأ الآتش ! دست از من (سرورت) کش ، من بنا دارم دلت را و دماغت را بسوزانم
         برای این هدف هم ، قراری با خدایم بسته ام تا خود بسان شاپرک در آتش عشقش بسوزانم
         فرض کن بیراهه رفتم ، دوست داشتم ، دیگر اینک دوست ندارم ، توبه کردم
         تو هزاران سال سن داری ، ز سن ات  تو خجالت کش تو ای پیرمرد یا پیرزن(اینرا نمیدانم)
         کاش تو هم مانند من ، به پیشگاه خداوند کریمم توبه میکردی
         لعنتی ! غرور لعنتیت باقیست در تو وگرنه ، توهم مانند من ، بس توبه میکردی
         یک عمر در عزا بودی چگونه : برگردانم اینها را ز راه حق ،
         بازهم غصه بخور، کاش تو هم مانند ما مرگ را می چشیدی ، مزه میکردی
         بیشترغصه بخورچونکه اینک ، ایمانم به یارم مثل یک کوهست
         تو اگرباشی که نیستی ، ماکزیمم اندازه ات هم قد کوهانست
         ندیدی مدتیست هرجا توهستی ، خیلی دورم از توی نامرد، نبینم دیگرتوباشی در راهم ، بحالِ جستجو
         چونکه : با آب توبه دوش گرفتم من ، دگر نیستم گناهی را به جست و جو
         اینهمه خواندی به گوش این و آن که بکُش ، اجحاف کن ، غارت بکن ، که چی؟
         سیرنگشتی تو ز نفرت ، ز حسرت ، زمینه سازیه راه گناه ،آخر برای چی؟
         تو که بی شرمی را خورده ای  یک پارچ آب هم روش
         لااقل شرمی بکن ازخالق خود، وَبرایش بازهم مثل قدیما(ولی اینباربی تکبرهای پَستت)به عبادت کوش
         
          بهمن بیدقی98/7/30
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۲۲:۱۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و موثر بود
        لعنت بر شیطان خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۲۳:۴۴
        باسلام و عرض ادب
        سپاسگزارم از محبتتان
        خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۰۹:۰۸
        باسلام فراوان
        خواندم ولذت بردم
        درودبر اندیشه نابتان
        شاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۰۰
        باسلام و عرض ادب
        بسیار ممنونم از لطفتان
        تشکر میکنم استاد گرامی
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۳۹
        سلام


        اعوذوباالله منالشیطان الرجیم

        درود .................... خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۹۸ ۱۶:۳۰
        باسلام و عرض ارادت

        اهدناالصراط المستقیم

        بسیار ممنونم ازشما و محبتتان
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۸ ۱۵:۵۲

        سلام

        در حنجره ی خلق ستمدیده اسیرم
        نشنید کسی بانگ غزلهای من ای دوست
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مسعود م
        بسیار عالی...
        درودبر شما ....... خندانک
        دعوتید به بامن بمان
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۳ آبان ۱۳۹۸ ۰۶:۵۵
        با عرض سلام خدمت استاد گرامی
        ممنون از محبتتان و آفرین به شعر زیبایتان
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ ۰۳:۳۱
        سلام

        نه کسی منتظر است،
        نه کسی چشم به راه،
        نه خیال گذر از کوچه‌ی ما دارد ماه!
        بین عاشق شدن و مرگ مگر
        فرقی هست؟
        وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...!

        👤 فریدون مشیری

        امروز سوم آبان ماه سالروز درگذشت فریدون مشیری
        شاعر شعرهای ناب است.

        روحش شاد و یادش گرامی
        ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۴ آبان ۱۳۹۸ ۱۲:۲۳
        باعرض سلام
        شعرزیبائی از آن زنده یاد انتخاب کردید، ممنونم
        روحش شاد و متعالی باد
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7