قبیله
این ها همــــه از قبیـلهء دزدانند
این را همـه فهمیده و هم میدانند
شیطان شده شرمنده ز شیطانی خود
چون دید که استاد تر از شیطانند
بنشسته سرِ سفرهء گسترده نفت
هم آخور و باهـــم ، به بده بستانند
یک جیب نه صد جیب ، هزاران توبره
بسته اند به پوز و خـرِ خود میرانند
حالا که به جنگ زرگـری افتاده اند
درفکر هنر پیشه و کـــارگردانند
خوردند همه گوشت ، همه پوست ولی
در فکر شکـم ، روده و اُستُــــخوانند
یک عده مدیحه گوی بی فضل و خرد
بنــــگر که چگونه دم همی جنبانند
گفتند که آب و برق وگاز مجانی
خود صاحب دخل و صاحب دکانند
یارانه کند مشکل مارا حـل ؟….. نه
این بی خردان چنین سخن میرانند !!
یک عده جماعتی که خوردند فریب
مستاصل و در مانده و بـس حیرانند
یک عده به فکر سفــرهء خالی شب
دنبال دو حبه قند و چـای و نا نند
تا منجی عالم مــــگر از راه رسد !!
ویرانــگر و جولان ده این میدانند
تا ملت ، آلـــوده به خوابند و خمار !!
اینها ســرِ پُست ، همچنان میمانند
-------------------- پ نوشت ----------------
پشت دریاها شهریست ،
که در آن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحر خیزان است .
شاعران وارث آب و خرد وروشنی اند .
پشت دریا ها شهریست ،
قایقی باید ساخت . سهراب
به قول استاد استکی بزرگوار:
مبین مشکلات جامعه.
یارب مددی کن