شنبه ۱ دی
|
آخرین اشعار ناب مجید مقصودی
|
ناگفته هاى بسيار ماند در دل
تا بر ورق اين شعر رانده شود
به وجدانم باج دادم تا فقط
حرف كوتاه من خوانده شود
آى مميز* شعر من را نخوان
خودم حرفايم را سانسور كردم
هركجا واژه خواست هيزى كند
چشمش را با قلمم كور كردم
من و تو مشغول يك كار هستيم
گرچه از لحاظ افكار دوريم
من از خود و تو از ديگريست
كه سخت مشغول كار سانسوريم
نه كسى لرز ميكند از اين شعر
نه مى سوزاند تنى را در تب
پس از دادن شرح پيش گفتار
كنون بايد گفت از اصل مطلب
گرچه نسل ما خرد و نوپا بود
ليك اثر داشت جنگ بر روانمان
به پريشانى ما بنگريد
و رحم كنيد بر كودكانمان
چه كسب شد مگر از قمار قبل
كه ميز مى چينيد از جيب اميد
دل خاك اين شهر تنگ برف است
خزان را ديگر تمديد نكنيد
*منظور از مميز نگاه حذفى كلى موجود است كه ساير نگاه ها را بر نمى تابد و از ديد نگارنده ارتباطى ميان اين واژه و سياست نشر در سايت شعر ناب وجود ندارد.
|
نقدها و نظرات
|
از لطف شما متشکرم. درود بر شما | |
|
ممنون و سپاسگزارم، سلام بر شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود