شنبه ۱ دی
|
آخرین اشعار ناب مجید مقصودی
|
یک نقطه نارنجی شده
و پشت سرش
برگ است
تا چشم کار میکند
خزان
به میانه نرسیده
درختان را خرج اقتدار
و رفتگر را
استثمار میکند
برمی گردد و باز
و باز
و باز تکرار میکند
.
پنجره
مانع هجوم غم نمی شود
غصه میتابد و
بی قرار می کند
بر کسی که یک عمر است
این پشت
زمان را صرف انتظار می کند
راستی
غصه انتظار و رفتگر به کنار
ز بی مهری ات مهر هم رفت
رفتنی که می دانم
چشم های انتظار را
تار میکند
و نمی دانی
این باز
و باز
و باز تکرار
چه بی رحم
طعمه زخمی اش را
باز شکار میکند
آنقدر ناگفته مانده در گلو
که قلبم با هر طپش
گویا انتحار میکند
و در میان این همه درد
آبان نیامده
پنجره دارد بخار می کند
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما از حسن توجه شما بسیار ممنونم. قدر زر زرگر شناسد و در این دوره رشد زرگرنمایی های پوچ، حضور و توجه شما برایم بسیار ارزنده و قابل احترام است. موفق باشید | |
|
خوشحالم مورد توجه و مهر شما قرار گرفت. متشکرم درود | |
|
درود بر شما بابت بهرمند کردن بنده از حسن توجه و مهر نظرتان صمیمانه متشکرم . موفق باشید | |
|
درود بر شما از فخرآوری انگیزه ساز ومخاطب داننده ای چون شما برای این اثر به خود می بالم. صمیمانه ممنونم جناب انصاری | |
|
درود بر شما از اینکه خواننده آثار بنده هستید صمیمانه متشکر و از حسن نظر شما عمیقا مفتخرم. مهرتان پاینده بزرگوار | |
|
از مهر حضور و حسن توجه شما صمیمانه متشکرم. درود بر شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تابلوی زیبایی را آفریدید.
زیبا؛ مصوّر و سرشار از آرایههای لفظی و معنوی سرودید
شاعرانههایتان ماندگار