جمعه ۲ آذر
بابامو گم کردم (حضرت رقیه (ع))_تک بیت_خوشا شهادت شعری از مژگان بختیاری (پرتو)
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۸ ۱۱:۱۳ شماره ثبت ۷۶۵۳۳
بازدید : ۳۲۴ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر مژگان بختیاری (پرتو)
آخرین اشعار ناب مژگان بختیاری (پرتو)
|
بابامو گم کردم 🌹
بابا جون درد دارم
از بس لگد خوردم
شرمنده بود عمه
واسه نگاش مُردم
کنده شده قلبم
سرت رو که دیدم
تو سن خردسالی
یه سروِ خمیدم
من بودم اونجا و
یه عالمه سر بود
یه عالمه نیزه
چشمای من تر بود
بمیرم بابا جون
لبت شده پر خون
شکسته دندونات
بدنِ تو بی جون
زخمی شده گوشم
گوشواره مو بردن
پاهام ترک خورده
آرزوهام مُردن
توو اون خرابه ها
دنیامو گم کردم
من دخترم اما
بابامو گم کردم
مژگان بختیاری (پرتو)
__________________
تمام شهر فهمیدند غم پنهان چشمم را
از این دنیای بی احساس دل پر غصه ای دارم
مژگان بختیاری (پرتو)
__________________________
خوشا شهادت🌹
آرپی جی زن گوش هایش را گرفت
خستگی آمد توانش را گرفت
احمد امد مهربانی را خرید
مدتی بود که بی سر می دوید
اصغر و اکبر نشستند روی خاک
قلبشان قدرِ یه ماهی پاکِ پاک
آن طرف رضا دلش گرفته بود
تک رفیقش به آسمان رفته بود
قلب نادر زخمی عشق بود و بس
او میگفت رها شدم از این قفس
جان میثم لحظه ای آزاد شد
قلب او از عشق ها آباد شد
حامد آمد لحظه ای پیشش نششت
قلب او چون تپه ای از هم گسست
آن طرف عقیل بود و شربتش
همه میگفتند خوشا شهادتش
آن طرف سربند قاسم رنگِ خون
همه میگفتن شده یه نیمه جون
آن طرف رزمنده های عاشقی در تب و تاب
در کنار خاکریز با رمز یا زهرایِ ناب
مژگان بختیاری (پرتو)
__________________________
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شورانگيز و زيبا بودند
بسيار متفاوت و دلنشين
اجرتان با بي بي دوعالم