سه شنبه ۴ دی
|
دفاتر شعر بردیا امین افشار
آخرین اشعار ناب بردیا امین افشار
|
شب می سراید داستان
از زیبائی محزون رودخانه
مهتاب می کُند شکایت
از کابوس بی پایان شبانه
آفتاب در پس ابرهاست
نمی تابد از آسمان نور
تاریکی نشسته بر خانه
نیست در دل جای سرور
عشق مرده در خلوت
گم گشته در گلو فریاد
می افتد برگ بر روی زمین
بادِ خزان می کُند بیداد
نمی آید صدای پای بهار
همه جا قهقهۀ پائیز است
ندارد ، شورِ پرواز چلچله
دلِ بیشه از غُصه لبریز است
گُریخته حقیقت از لبها
می کنیم در تملق زندگی
آنچه می آموزیم بر کودکان
قصه ارباب هست و بندگی
خصم آکنده سینه ها را
نمی شَویم آرام با نسیم
رنگِ سبز گریخته از خانه
محبت را نمی کنیم تقسیم
کاش بشکفد گلِ سحر
ابری شود رخسار آسمان
کاش خروشد موج در دریا
بشوید جمله غمها را باران
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود