به وسعت بوسه های باران
که هرگز
زمین سیراب آن نیست ..
در جامم محبت ریخته ای
آغوش تو
مرا که در خلوتِ
کوچه های بی خاطره
لمسِ عشقم نبود
به پیله کشاند
حال..
در ابریشمِ مرمرین خیالم
آوایی خوش میلرزد
و در لبان گل
برای شبنم ها
لالایی میشود
اگر اینبار
به خلوتم رسیدی
دلبری هایت را
شاعرانه کن تا پروانگی ام
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
ای سنگتراش ..
پیکره ای را بتراش
سینه اش را
قفسی تنگ
با فصل خزان هم آهنگ
رفتن ما را...
در پیکره کن حک
بتراش عادتمان عشق بود
دلمان گنجشک بود
یادت نرود ..
اسیر و بی کس بود
بتراش ...
دنیا که کمی ننگ شد ..
دل ما پر زد و رفت
ــــــــــــــــــــــــــــ
و تو ..
ای عاشقانه میعادگاه
شنا کرده ام
سوی تو
شعر به شعر
آواز به آواز
بگذار
وقتی ماهِ برکه
میرقصد به ناز نسیم
قرارم باشد
قراری..
با دو چشم خمار
به ابهتِ
مستانه ترین رامش دنیا
ــــــــــــــــــــــــــ
با رفتنت جا ماند
دلم در دلتنگی
خاطراتم کنار ساحل
دستانم لای موهایت
پاهایم در رسیدن به تو
و چشمانم در انتظار
حالا که همیشه جا مانده ام
نامم نیز
پایان دوسه خط شعر
جا بماند
آیــــــــــمان
بسیار زیبا و جالب بود ند