#حول_احوال_دل_بیحال_ما
وعده های خالیِ پُر آب و تاب
فک زدن های دروغین،پُر شتاب
پُشتِ قابِ تی ویِ پُر رنگمان!
حرفِ نیکوکاری و مُزدِ ثواب
کودکان در فصلِ رویاها،ولی
آرزوهایی پُکیده! چون حباب!
خستگی در چشم هایی بی فروغ
منتظر!خشکیده،دیری،رویِ باب!
وحشتی از سفره های خالی و...
شِکوه هایی مُرده در دل،بی عتاب!
بر ستونِ خانه ها افتاده "تا"...
در تلاشی، مرد، تا هنگامِ خواب!
بهره امّا نیست از کوشیدنش..
می برند این جا ثمر ژن های ناب!
سمتِ ما حسرت فقط رونق گرفت
سوی آنها منقل و دود و کباب!
می رود در ذهنِ هر مردی رژه!
قرض دانشگاه و وام و قبضِ آب
درد را هرسو که می خوانی یکیست
اختلاس امّا کجا دارد کتاب...!
از حسابش چون که دَر رفته!گُذر!
خطّ ِ آن پُر شد زِ ایّاب و ذهاب!
سهمِ یک سو لذّتی همچون بهشت
ارثِ ما هم برزخی پّر از عذاب!
این چه تقدیریست سهمِ ما نوشت..
غرق در سیلاب و فقر و منجلاب!
تف به بختِ نامرادِ بی پدر!
زاده ام در بطنِ دورانی خراب
خِیلِ اِخوانی تنی بیچاره و....
ناتنی بر سفره چون عالیجناب!
جانِ ما شد خسته همچون حالِ ما
کاش حوّل می شد این امسالِ ما
ناله را بالا سریمان می شنید....
وا نَهَد بر عهده مان احوالِ ما
حوّلَ احوالِ دلِ سنگین دلان...
وا گشایا بندِ پرّ و بالِ ما....!
#حمید_رفیعی_راد_کوروش
28 اسفند 97
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود