خاموشی فرزانه ها

نوشین نشد نوشین کنم آخر دل دیوانه را

در بی سر و سامانی ام موجی که می علتا نی ام

ویران شدم آهسته تر،ویران چرا ویرانه را

کفر است اگر شوریدگی با دیدن روی بتان

کافر شوم خواهی ببین آبادی این خانه را

حد می زنی خواهی بزن بر بادشد ایمان من

سودی ندادم کعبه و بر پا کنم بتخانه را

سجاده ی رنگ و ریا خاموشی فرزانه ها

ساغر به ساغر می زنم رسوا کنم فرزانه را

90/11/24  مدینه ولی زاده جوشقان