دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
آخرین اشعار ناب ایمان کاظمی ( متخلص به ایمان )
|
بیا که شب شد و تبعید من به صورت ماهت
بیا که از تو بگویم از آن دو چشم سیاهت
.
بیا که متهمم من به جرم و حکم غیابی
که تا سحر بنشینم در آرزوی پگاهت
.
قسم به لشگر گیسو به آن حریم مقدس
مکش مرا به شبیخون بی شمار سپاهت
.
چگونه از تو نگویم چگونه با تو نباشم
تویی که چشمه ی چشمی به سرزمین ملاحت
.
بگو که بر چه مرامی چه دین و مذهب و آیین
کجا نوشته که تا بطن جان دری به جراحت
.
خوشم بر این همه بیداد و جور قاضی دوران
که آفریده مرا در شکنجه گاه نگاهت
.
چرا به گریه گریزم چرا ز غصه بنالم
کنون که هستی و «ایمان» فتاده در ته چاهت
.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود و سپاس از حضورتون زنده و پاینده باشید انشاءالله مزین فرمودید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غزلی سرمست و زیبا بود
دستمریزاد