سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 11 ارديبهشت 1403
    22 شوال 1445
      Tuesday 30 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۱ ارديبهشت

        تبریز

        شعری از

        رضا رحیق

        از دفتر هیچ نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ ۱۹:۲۱ شماره ثبت ۷۱۳۸
          بازدید : ۱۱۲۰   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا رحیق

        زمستان رفت و آری شد بهار اینجا

        عجب تبریز بارانیست !

        بهار شهر شیدائیست

        هزاری دیگر آمد

        گوئیا وقت است

        می آیند

        سپاه صلح سرمست است

        بیداریست

        و مردم خیل رسوایان چه مجنون وار می جویند

        شکنج زلف مه رویان

        ز خوشاب خمار هوش می بویند

        و دوشاب گوار نوش می دوشند

        چه عاشق وار می گویند

        که بادا هر چه بادا باد

        بهشت نقد را دیدیم

        دل از غمها چه روبیدیم

         و این پیمانه ها را از صبا آری پسندیدم

        و چون میرفت از آبادگان شهر آذر

        به او دستی تکان دادیم و گفتیمش

        سرت خوش باد

        دلت دلشاد از سرمستی دوران 

        و دستت پر ز موسی و مسیح و مصطفی و مهدی جانان

        و او میرفت و باران همچنان تبریز می بارید

        و محصولش صداقت بود وپاکیها

        روزی نو و روزیها

        که اینجا در شراب شاهدان پیداست  

        و در پستوی دلها میکند بیداد

        و در شبهای یلدائی  

        نقل مجلس خوش مشربان شوخ و طناز است

        و اینجا اسمان دلشاد از تصویر بینائیست

        چه بارانیست شهر ما ...

        چه نورانیست شهر ما ...

        سوارانی که می ایند سند ها از خزین هفت شهر عشق می ارند

        عدم را باغ حوری ها و قلمانها نمی دانند

        می گویند

        حوری ها و قلمانها به آنجا ره نمی یابند

        شاید هم بزک چون نیست در آنجا

        دگر این شاهدان بی خود

        قلندر وار می ایند  

        و اینجا سخت بارانیست

        تبریز است

        شهر مردمان رک و رویائیست

        خلایق

        نور می بارد !!!

        بگو تبریز نورانیست 

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0