جمعه ۲ آذر
اتاق من شعری از رسول رفیقی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ ۰۰:۴۴ شماره ثبت ۷۱۲۵۹
بازدید : ۷۱۵ | نظرات : ۵۱
|
آخرین اشعار ناب رسول رفیقی
|
چه سخت می گذرد همه چیز
چه تلخ می بینم همه کس
هوای درونم دلگیر
غریبگی ام
از شهر به خانه
از خانه به اتاق
تبعید شد
و حالا
دیوارهای این اتاق
کشور ملی من اند
فریاد میزنم درونشان
سکوت می شوند برای من
اتاق من
پر از قانون های باز
پر از جرم های نهان
انبار رازهای مهر وموم
جان پناه بغض های سرکشم
در این متراژ کم
میلیون ها بار قدم زدم
قاره های این اتاق
مالامال از رد پاست
چه ایده های نابی که
در جلد افکار شبانه
منعکس می شد
بدون اظطراب از انحدام
روی کاغذ می آمد
اینجا هیچ چیز
آرمانم را
به سخره نگرفت
اینجا برایم دست می زنند
دفتر و خودکار و مداد
هنوز در این چارچوب
اعتبارم منقرض نشده
هنوز شانه بالا میزنم
تا در جای جای این اتاق
غرورم را قد بکشم
و تو ای مرحم زخم های عفونی ام
همانا چون معابد بوداییان تبت
بلند مرتبه ای
و گرم
مثل آغوش مادران کلاسیک
می پرستمت
ای مسکن دردهای دندان شکنم
همچون شعبده بازی
که چشم ها را جادو می کرد
ساحرم کردی به واگیرت
که برای این سم وابستگی
هیچ پادتنی نخواهم یافت
ای یادبود روزهای تنهایی
ای عشق
تو
در من
حک شده ای
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیبا بود