جمعه ۲ آذر
می برد از مغ بچه اظهار را شعری از رضا رحیق
از دفتر هیچ نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۱ ۱۶:۳۴ شماره ثبت ۷۰۱۹
بازدید : ۱۰۰۴ | نظرات : ۰
|
|
می رمد این توسن افکار را
شیهه کند وا دهد افسار را
مار که گویم بزند هر زمان
ره به تعالی ره رهدار را
ماضی و مستقبل و فعل مزید
صرف کند حال تو انوار را
تا تو توئی طوطی شکر شکن
کی بصری آن ور منقار را
سر تو ز جیبت که برون آوری
مختصری دکلمه شد یار را
چون به نمازی تو شوی مستتر
آینه شوید همه زنگار را
باش کمی بیخود وبا خود کنون
کی ببرد دبدبه ادبار را
تق زده ام تق تقۀ درگهی
بارگه شُرشُر سرشار را
ای دل من سخت شدی مشتعل
مشتری این خطرم نار را
گفت بیا سوی من این لا مکان
پاقدمت شوکت افطار را
می زده ام هیچ مگو این رحیق
می برد از مغ بچه اظهار را
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.