سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        معماری مدرن

        شعری از

        محمد ادب

        از دفتر شربت ستاره نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۲۸ شماره ثبت ۶۹۵۵۴
          بازدید : ۷۴۷   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ادب

        معمار پیر، بر قامتِ "ساختمان" نگریست
        بر خشت خشتِ رنج که بر هم نهاده بود:
        «کاش پنجره ها را بزرگتر میگرفتم
        تا نور، در اعماق تاریکِ دهلیزهایش بتابد!
        اگر مادرش گذاشته بود 
        اگر نمیگفت او را آزاد بگذار
        لابلای سلولهایش ملاطی از نور مینهادم
        و با عشق، بندکشی میکردم
        تا به تلنگری فرو نریزد
        و از زلزله ها نگریزد!
        افسوس، دیگر از آینه کاریها خبری نیست
        و همان بهتر که نیست، تا حماقتها چند برابر نشوند!
        بر جای پیچ و تابهای اسلیمی
        خطوطِ مستقیمِ میله های زندان کشیده اند
        که معماری مدرن را سادگی، اصل است!
        نه صحنی، نه ایوانی
        نه درونش را اتاق پذیرایی یی
        که باید از زمینهای کوچک امروزی، بهینه استفاده کرد!
        و نه عطر کاهگلی
        از او جز بی تفاوتیِ سیمان به مشام نمیرسد!
        حتی بر آن حوضچه ی کوچک خیال 
        و ماهیهای شادش رحم نکردند
        عجبا مگر خورشید، راه آسمانها گم کرده است
        که من ساختمان را رو به آفتاب ساخته بودم
        و اینک در تمام روز، سایه اش برابر خورشید است
        دریغ
        او را دگر باغچه ای نیست...»

          
        و پسر که او نیز آرشیتکت بود
        و شایعه ی گرانیِ چوب را شنیده بود
        پدر را نگاه کرد:
        اما نه اشکهایش را 
        که ابعادِ "بنای کلنگی" را دقیق تر اندازه میگرفت
        و "نقشه ی تابوت" میکشید!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۲۲:۰۸
        خندانک خندانک خندانک
        امین شجاعی
        سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ۱۳:۵۹
        درود بر جناب ادب

        تشبیه بناو معماری در ورود به مسائل اجتماعی رو دوست داشتم
        خلاقانه بود و تبریک میگم
        اما در بندی که نوشتید
        (افسوس)، دیگر از آینه کاریها خبری نیست
        و (همان بهتر) که نیست، تا حماقتها چند برابر نشوند!
        تضاد معنایی ایجاد شده
        نمی شود که هم افسوس خورد و هم اعلام رضایت کرد

        پایدار باشید و موفق

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد ادب
        محمد ادب
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۱۲:۳۹
        با درود و سپاس از دقت نظر و حسن توجه جنابعالی

        فرمایش حضرتعالی در خصوص تضاد معنایی که در بند مذکور وجود دارد نیز صحیح بوده و حق با شماست. البته در نگارش کتاب چاپ شده، جمله دوم مابین خط تیره (-) قرار دارد بدین شکل:

        افسوس، دیگر از آینه کاریها خبری نیست
        - و همان بهتر که نیست تا حماقتها چند برابر نشوند-

        و صحیح آن بود که در اینجا نیز همان خط تیره را مینگاشتم.

        باز هم از لطف شما و سایر دوستان و عزیزان صمیمانه سپاسگزاری می کنم. خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۴۴
        جالب بود
        مجید شیاسی  مجید
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۱۹:۲۰
        سلام درودبرشما
        همایون طهماسبی (شوکران)
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۱۴
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        فائزه طاهری(ماهور)
        يکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ ۲۱:۴۸
        سروده ای زیبا بود 👏👏
        کبری یوسفی
        دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷ ۰۷:۵۵
        سلام بزرگوار
        جالب بود
        در پناه حق خندانک خندانک خندانک
        سیاوش اسفندیاری
        سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ۱۰:۴۶
        این هم نگاهی عمیق به یک فاجعه انسانیست....احسنت خندانک
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ۱۶:۵۰
        عالی بود رفیق عالی
        فتانه خزاعی ( دلدیدار )
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۰:۱۷
        خندانک خندانک خندانک خندانک واقعا لذت بردم .....آفرین بر قلم و اندیشه ی نابتان خندانک خندانک خندانک خندانک
        سودابه حسن پور(کرشمه)
        چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ۰۶:۴۸
        درود بر شما....
        با تک تک خط های این سروده در ذهن تصویر سازی کردم.
        بسیار ناب و دلنشین بود ...
        و بند نهایی شعر واقعیتی تلخ...از روزگار ما
        خندانک خندانک خندانک
        سعید فلاحی
        پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۷ ۰۲:۲۹
        درود بی پایان
        زیبا سروده ای از شما نوش جان کردم
        موفق و موید باشید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4