ژن واژگون
کشتن و جنگ و گورستان در خون ماست
درمان و محبت و گلستان در درون ماست
روزها و شب ها تفکر و اندیشه من اینست
من!؟از وجود ژن یا نشان از جون ماست! جون =جان= روح
به این سو و آن سو می کشاند درون ما را
دشمن و دوست در مَنِ که میم و نون ماست
جنگ اول ما مابین ژن حیوانی و انسانیست
این زیبا و پُر تَفَکر سخن از فریدون ماست
لاجرم جنگی مابین هورمونهای خوب و بد
بدان فسونگر و افسون در هورمون ماست
نیست برون ز درون ما خوب و بد و زشت
ژن و ژنوم دلیل تن گریان و خندون ماست!
بسا صورتهای متفاوت دوست و آشنایی هم
چون دلیل آشنایی ما باهم ژن همزبون ماست
بهر هر کارَکَی و تِکانی در جهان دلیل و علم
انسان، سیاهی بخت ما از ژن واژگون ماست
ندانیم کی آییم و رویم و چگونه و کجا و چرا
کدامین ژنوم به شانس جریان در خون ماست!
کنیم گلایه، گناه از ماست ولی مجرم شیطان
این رسوا برون نشان ز درون مدفون ماست
نژاد پرستی و تبعیض با این جمله چه بی جا
تن یکیِ ما و میمون نشانِ ژنِ میمون ماست!
با گذر تمدن و دین ها کشتارهمچنان باقیست
کشتن از قانون طبیعت و ژنِ اندرون ماست
هر چه هست و نیست،هست در درون انسان
فوران هیزم جهنم از فزونِ ژنِ جنون ماست
آخرِ ژنِ خوب و بد و زشت و زیبا نابودیست
نشان نابودی موسی هارون و فرعون ماست
من بد می کنم تو هم سخت مجازات می دهی
کشتن و خشم هم در ژن یگانه گردون ماست!
.
.
.
بدان که دلیل خلق جان و جهان آزمون ماست
ندان ام این آزمایشِ ژن ماست یا جون ماست!
ای آن که واقفی از ژنِ درون و پیراهن برون
بِفَهمان آزمون برحَسَب درون یا برون ماست!؟
حیرانَ م ک عشق را ماورای یا مولکول نام کنم
نَ! دلیل عشق اکسی توسین که هورمون ماست!
درون پر زحیران و ماتم برون بجبر پر زاعتقاد
فَهمان ک حق با دانشمندان یا روحانیون ماست؟
خوانی، کنی اندیشه، گویی که هست ماتریالیسم
کنون سخنان از هورمون و ژنِ دگرگون ماست!
سید یعسوب حسینی