سرکش

درود استاد عزیز
شورانگیز و زیباست

یک پیاله از سِرِشکِ تاک سر باید کشید
مثلِ دانه از میانِ خاک سر باید کشید

آتشِ آلام ِ مردم را به دل باید نشاند
بغضِ اخگرگونه را دلپاک سر باید کشید

آه و فریاد و نگاهِ مردم ِ در بند را
در قفای سینه ای غمناک سر باید کشید

چون درختِ رز میانِ خاک باید ریشه ( داشت)
بخت ابن البخت را چالاک سر باید کشید

از سکون و از سکوتِ سرد می باید گریخت
سرخوش و آسوده و بی باک سر باید کشید


درود و احترام

دلگویه تان حرف دل است در قدرت بیانی که نشان از دانش پژوهی ِ شماست استاد زنده باد درپناه ِ یگانه خاک آفرینِ افلاک نظر.

درودبرشمااستادبزرگوارم
بسیارزیبابود

درودتان بزرگوار
عالی سروده اید وپرمعنی
دست مریزاد

درود و دست مریزاد

سلام جناب سليمي
ازتون بعيده شعرتون بد آموزي داره ويرايش کنيد
چشمون روشن،توو روز روشن ،با زبون سليس به جووناي مردم چي ميگن ： يه پياله از چي بنوشن

عاليه
راستي من دو شب پيش از سفر اون دنيا برگشتم
برقرار باشيد

سلام عرض ارادت خدمت استاد عزیز
غزل غزل ترانه ای خیال عاشقانه ای....

زیبا و منتقدانه و اجتماع نگرانه.

سلام و عرض ادب استاد سلیمی عزیز
غزل بسیار زیبایی بود...مثل همیشه لذت بردم و آموختم بزرگوار
قلم پربازتان نویسا و وجود ارزشمندتان ایمن از گزند روزگار

درود بر شما